فهرست مطالب بانك مقالات جهاني شدن GLOBALIZATION

 

لینک زیر را حتماً کلیک کنید:


 

   

 دانلود           مقالات سال 1388    جهانی شدن - دانلود کتاب

                     جهانی شدن - دانلود فیلم   

 

  مراکز فروش کتاب جهانی سازی و اندیشه های سیاسی متفکران عرب

فروش آنلاین کتاب: شیعه شناسی اهل سنت مجلد اول جدید 


 

 منبع‌شناسي - كتاب‌     مطالب پیشین    همايش‌ها    ديدگاه‌ها             اخبار جهانی شدن     

منبع‌شناسي - پايان نامه               مقالات به زبان عربی                منبع‌شناسي - مقاله             

      *********************************

بخش پيشين وبلاگ: 

 مقالات و کتاب‌ها - 1 

مقالات و کتاب‌ها - 2 

مقالات و کتاب‌ها - 3 

مقالات و کتاب‌ها - 4

 

 دانلود متن کامل مقاله حدیث ثقلین و پژوهش قوام الدین محمد وشنوی درباره آن

 وب‌گاه شیعه شناسی  

 کتاب جهانی سازی و متفکران عرب -دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی اینترنت و هویت ملی - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی  شیعه شناسی اهل سنت - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی اندلس - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینیابن خلدون - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

 

گزارش نشست علمی «جایگاه داده‌کاوی در وهابیت پژوهی معاصر»

نشست علمی «جایگاه داده‌کاوی در وهابیت پژوهی معاصر» به همت مرکز اسناد فرهنگی آسیای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با سخنرانی دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی به تاریخ 16 شهریورماه 1398 برگزار شد.

سخنران بحث خود را با بیان این نکته آغاز کرد که از حیث روش و ابزار تحقیق، هر دوره‌ای اقتضائات خاص خود را داراست. کتاب ارزشمند «فرهنگ تاریخی زبان» اقتضای دوره‌ای است و پایگاه «دادگان زبان فارسی» اقتضای دوره‌ای دیگر؛ و وهابیت پژوهی همانند هر حوزه مطالعاتی دیگری، باید فرزند زمان خویش باشد؛ وی سپس به تبیین تحولاتی پرداخت که داده‌کاوی در وهابیت پژوهی را به یکی از الزامات دوران کنونی مبدل کرده است.
دکتر صداقت ثمرحسینی با مقایسه تحولاتِ وهابیت در دو نیمه سده بیستم، از حیث ایجاد مؤسسات و مراکز بین‌المللی، گسترش انتشارات، توسعه وسیع دانشگاه‌ها و تنوع استادان آن خصوصاً تحصیل‌کردگان وهابی در کشورهای غربی و یا نومسلمانان وهابی غربی در عربستان سعودی و نهایتاً توسعه شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی، نشان داد که هرچه وهابیت به انتهای سده بیستم نزدیک‌تر می‌شود، هم از حیث گستره جغرافیایی، هم از حیث موقعیت بین‌المللی و هم از حیث ساختار سازمانی (در ابعاد سیاست، اقتصاد، آموزش و رسانه) در حال فربه‌شدن در شبکه‌ای درهم‌تنیده، با شاخه‌ها و زیرشاخه‌ها و انشعاباتِ گوناگون و تولید عظیم محتواست که در ابتدای سده بیست و یکم، با تحولات عظیم فناوری ارتباطات و رایانه خصوصاً ذخیره‌سازی اطلاعات، به اوج خود رسیده است؛ به‌نحوی‌که تحلیل داده‌های روزافزون آن از عهده یک نفر خارج است؛ لذا همچنان که دانشگاه هاروارد برای بررسی وبلاگستان ایران و یا جهان عرب، ابتدا به بایگانی داده‌ها و سپس تولید نرم‌افزارهایی جهت محاسبه و تحلیلِ صدها هزار پیوند (link) متقابل میان وبلاگ‌ها مبادرت کرد، قدرتِ ایران امروز در گرو ایجاد بانک‌های دائمی به‌منظور رصد مداوم داده‌های مربوط به ایران در جهان اسلام و طراحی نرم‌افزارهای مناسب برای استخراج اطلاعات آن داده‌هاست. اهمیت این موضوع زمانی آشکار می‌شود که بدانیم طبق برخی آمارِ سال 2014م، تنها سازمان تروریستی داعش و تنها در فیس‌بوک، بیش از پنجاه‌هزار صفحه با به‌روزرسانی بالغ‌بر یک‌میلیون بار در روز داشت.
داده‌کاوی (Data Mining) مبتنی بر استخراج اطلاعات و الگوهای پنهان از پایگاه داده‌های بزرگ و پیچیده از طریق نرم‌افزاری حاوی الگوریتم‌های متناسب با پرسش‌های محققان است. در داده‌کاوی کوشش می‌شود همه وقایع و اندیشه‌ها در چارچوب یک بانک اطلاعاتی، «با هم» دیده شوند. سامانه‌های مشابهت یابی مقالات نمونه‌ای ساده از داده‌کاوی است که اتفاقاً بخشی از تحقیقات برجسته مرحوم علّامه سید مرتضی عسکری درباره «عبدالله بن سبأ» مشابهت یابی سند قصه مذکور در منابع اهل سنت (بر اساس طبقات تاریخی) بود. علّامه عسکری نشان می‌دهد آبشخور اصلی قصه مذکور، نهایتاً حکایتی از سیف بن عمر کذّاب است و ادعای وهابیان مبنی بر پربسامد بودن منابع قصه عبدالله بن سبأ توهمی بیش نیست؛ چراکه نقل‌قول مُکرر از یک مأخذ، به‌منزله تعدد طرق مآخذ آن نیست.
سپس سخنران به ارائه مثالی از فصلنامه النبأ ارگان رسمی داعش زد که حاصل بیش از 250 ساعت بررسی بر اساس تحلیل بسامدی بالغ‌بر یک‌صد و هفتاد شماره از آن مجله بود تا بیان کند از طریق تحلیل بسامدی، چگونه می‌توان الگوهای نهفته در متن را آشکار کرد. بدین منظور، در چند مرحله، ابتدا بسامد اسامی کتاب‌ها و نویسندگان مورد وثوق داعش جمع‌آوری شد؛ سپس کار جداسازی و دسته‌بندی اسامی در مشرب‌های فکری هر یک از اسامی مذکور صورت گرفت و آنگاه نتایج حاصله، بر اساس تاریخ وفات اشخاص دسته‌بندی شد تا بتوان الگوی حاصله را در قالب طبقات تاریخی ترسیم کرد. نتیجه حاصله در جدول سیر تاریخی دوره‌های سلفیه و سیر تاریخی دوران سه‌گانه دولت سعودی قرار گرفتند تا شخصیت‌های مورد اشتراک سلفیه دربار سعودی با سلفیه موسوم به جهادی نمایان شوند که به‌خوبی نقاط مشترک عقیده و اندیشه این دو دسته از وهابیان را نشان می‌دهد. بررسی بسامدی گفتمان تکفیری ایشان نیز بازگوکننده بسیاری از حقایق نهفته درباره داعش خواهد بود که شرح کامل آن در طرح پژوهشی سخنران (دکتر صداقت ثمرحسینی) در بررسی بسامدی هفته‌نامه النبأ منعکس خواهد شد. حال اگر همین مثال ساده، در قالب داده‌کاوی ده‌ها هزار شماره از نشریات وهابیان رسمی و جهادی در بیش از یک سده اخیر، به صورتی فراگیر انجام شود، نقشه کاربردی جامعی از نقاط قوت و ضعف ایشان ترسیم می‌شود که به‌غایت در تصمیم‌گیری‌های آتی کشور اهمیت دارد.
کشف و درک الگوهای ناپیدا به معنای افزایش قدرت تصمیم‌گیری و نیز پیش‌بینی وقایع در آینده است. تصمیم‌گیری درست، به نحوه استخراج اطلاعات از داده‌ها بازمی‌گردد؛ مثلاً تحلیل‌های بسامدی در قضیه جهانگردان ایرانی در مصر در سال 1392 و تبلیغاتِ تکفیری سنگین وهابیان که تا تهدید به قتل ایرانیان همراه بود، شناختی کاربردی را به ارمغان می‌آورد که از آن طریق می‌توان پیش‌بینی کرد که در موقعیت‌های مشابه در آینده چه افراد، گروه‌ها و جماعت‌هایی و با چه ابزار و حامیانی، له یا علیه ایرانیان فعالیت خواهند کرد تا امروز به فکر خنثی کردن توطئه‌های آتی ایشان باشیم.
در خلأ بانک‌های اطلاعاتی عظیم و سرمایه‌گذاری‌های کلان مربوطه، پژوهش‌های بسامدی، بخشی از بارِ داده‌کاوی را بر عهده می‌گیرند. آن‌ها هرچند ابعادی خُرد و محدود دارند؛ اما حضورشان بازهم غنیمت است. قدرت ما صرفاً در ایجاد پایگاه‌های داده نیست؛ بلکه در استخراج مؤثر و سریع اطلاعات و الگوهای پنهانی است که در آن نهفته است. امروزه دیگر نمی‌توان به سبک بسیاری از مقالات موسوم به علمی پژوهشی که نظریه‌ای پرطمطراق را همراه با کلی‌گویی‌ها و نقل‌قول‌های گزینشی که به‌منظور اثبات یک دیدگاه یا نظریه سرهم‌بندی می‌شوند، شناختی علمی و قابل‌اتکا ارائه داد و عملیاتی کرد.
در خاتمه سخنران نمونه‌هایی از توجه به بسامد در تألیفاتِ علمای امامیه را مثال آورد که حاوی ایده‌هایی ناب در طراحی نرم‌افزاری هستند؛ نظیر:
-    «طبقات أعلام الشیعه» از آیت‌الله حاج شیخ آقابزرگ تهرانی، در تبیین بسامد تألیفات علمای امامیه در ذیل طبقات ایشان (از قرن چهارم تا قرن چهاردهم هجری قمری)
-    «الغدیر فی الکتاب والسنه والادب» از آیت‌الله علامه عبدالحسین امینی در تبیین بسامد حدیث غدیر در اشعار شاعران بزرگ عرب (بر مبنای توالی قرون اسلامی) و ده‌ها بسامد تاریخی دیگر درباره حدیث غدیر
-    «شهداء الفضیله» از آیت‌الله علامه عبدالحسین امینی در تبیین بسامد عالمان شیعه شهید از سده چهارم تا چهاردهم
-    «الغدیر فی التراث الإسلامی» از آیت‌الله سید عبدالعزیز محقق طباطبایی در تبیین بسامد صدور احادیث غلو به ترتیب حیات مبارک پیشوایان دین(ع)
-    «عبدالله بن سبأ و اساطیر اخری» از آیت‌الله سید مرتضی عسکری بسامد تاریخی نقل قصه عبدالله بن سبأ در منابع اهل سنت تا خاستگاه آن سیف بن عمر کذّاب
جلسه با پرسش و پاسخ حضار ارجمند به پایان رسید.

منبع:

http://www.ihcs.ac.ir/fa/news/18549/%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1-

جایگاه داده کاوی در وهابیت پژوهی معاصر

مرکز اسناد فرهنگی آسیا برگزار می کند:

جایگاه داده کاوی در وهابیت پژوهی معاصر

سخنران: دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی
شنبه 16 شهریور 1398
ساعت: 10 تا 12
سالن اندیشه

اینجا را کلیک نمایید:

http://www.shabestan.ir/detail/News/827442

http://www.ihcs.ac.ir/images/www/fa/news/editor/2019/1567340148-index.jpg

خبر در وب‌گاه رسمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

 

صلح و سلوک معنوی خوشنویسان ایرانی

 

اینجا را کلید کنید

مرکز اسناد فرهنگی آسیا برگزار می کند:

صلح و سلوک معنوی خوشنویسان ایرانی

سخنران:

دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی

زمان: یکشنبه 14 بهمن 97

ساعت: 13 الی 15

سالن اندیشه

به زودی: انتشار دو کتاب

به زودی منتشر می‌شود: ما سلام از روضه شیر خدا آورده‌ایم ... 

 http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5302621

کتاب در اصل مقدمه‌ای است از مجموعه‌ای در سه مجلد درباره عتبات عالیات و عراق  که ان شاء الله به سرانجام برسد. 

به زودی منتشر می‌شود: نورستان به ضمیمه رساله ثقاة الرواة مرحوم آیت‌الله علامه سید هبة الدین حسینی شهرستانی

http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5135072

 

آخرین مطالب کانال

جشنواره تابستانی فروش مقالات isi و isc و پایان نامه   https://eitaa.com/ksedaghat/442

https://eitaa.com/ksedaghat/441

گلدسته مفردات JPG - نسخه نایاب در خوشنویسی    https://eitaa.com/ksedaghat/440

درباره کتاب تاریخچه مزار شاه اولیاء حضرت امام علی علیه السلام در بلخ افغانستان

https://eitaa.com/ksedaghat/428

دانلود کتاب PDF تاریخچه مزار شاه اولیاء علیه السلام   https://eitaa.com/ksedaghat/434

دانلود کتاب گفتگونامه PDF - لکنهو 1316 قمری  https://eitaa.com/ksedaghat/424

شماره جدید الحجاز PDF منتشر شد   https://eitaa.com/ksedaghat/418

دانلود کتاب PDF دومین نشست صلح کلید امنیت حهان ... آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای قدس سره

https://eitaa.com/ksedaghat/415

 

چون به جز نشر دین نبودش کام

به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به بهانه برگزاری سی و یکمین کنفرانس وحدت اسلامی که چند روز قبل در تهران به کار خود پایان داد، یادداشتی را با محوریت علامه سید مرتضی رضوی کشمیری، از علما و اندیشمندان فعال در عرصه وحدت اسلامی به رشته تحریر در آورده است. متن این یادداشت که در اختیار خبرگزاری شبستان قرار گرفته است را در ادامه می خوانید:

http://www.shabestan.ir/detail/News/675259

 حجت‌الاسلام‌والمسلمین علّامه سیّد مرتضی رضوی کشمیری(ره) یکی از شخصیت‌های فرهنگی تابناکی است که زندگی خود را وقف نشر دین و اعتلای کلمه اسلام کرد. معظم‌له در 28 جمادی الآخر سال 1348 قمری در خاندانی جلیل‌القدر در شهر نجف اشرف دیده به جهان گشود. ایشان نَسَباً فرزند عالم متقی، آیت‌الله حاج سیّد محمد رضوی کشمیری(ره) (متوفی 3 ذی‌الحجه سال 1392 قمری) و نوه سیّد العلماء و صاحب الکرامات، آیت‌الله سید مرتضی کشمیری(ره) (متوفی 1323 قمری) و سَبَباً داماد مرحوم سیّد محمّدباقر نوه آیت‌الله العظمی سیّد کاظم طباطبایی یزدی(ره) است.

 علّامه رضوی مقدمات علوم دینی را در نزد پدر فاضلش که به زهد و تقوی شهره بود، آموخت؛ و آنگاه به فراگیری فقه و اصول در نزد مرحوم آیت‌الله شیخ علی قمی(ره) (متوفی 1371 قمری) و علّامه کبیر سیّد زین‌العابدین کاشانی(ره) مبادرت کرد. تمامی آن بزرگان دارای جهاتِ فرهنگی و اخلاقی درخشانی بودند و در تکوین شخصیت علمی علّامه رضوی تأثیری بسزا گذاشتند؛ برای مثال، مرحوم شیخ علی قمی، در سراسر عمر بابرکتش نمونه ساده‌زیستی راستین بود و بر استفاده از اجناس ساختِ کشورهای اسلامی مواظبت می‌کرد. علاوه بر اینها، علّامه رضوی دارای اجازاتِ روایت از آیت‌الله میرزا محمد عسکری طهرانی(ره) (پدر علّامه شیخ نجم‌الدین عسکری) و علّامه دکتر حسین علی محفوظ(ره) (متوفی 22 محرم الحرام سال 1430 قمری) بود.

 ایشان هم خود صاحب تألیفاتی ارزشمند بود و هم با همّتی بلند، به تأسیس انتشارات (مکتبة النجاح) مبادرت کرد تا مصادر شیعه امامیّه و تألیفات علمای آن را در جهان اسلام منتشر کند و این مقصود را گاهی در نجف اشرف و گاهی در قاهره و سرانجام در ایران دنبال می‌کرد.

تألیفات معظم‌له آکنده از منابعِ جدید و موضوعاتِ مورد نیاز عصر است. عصر او عصر مبارزه مسلمانان با استعمار، طرد تفرقه و تکفیر و عصر شکوفایی دارالتقریب قاهره بود و او به خوبی بر نیازهای عصرش واقف شده بود. علّامه رضوی در خلال مسافرت‌های خود به مصر در سالهای 1378 ه.ق و 1396 ه.ق به معرفی تألیفات شیعیان به جامعه علمی مصر و جهان تسنن مبادرت کرد و در بازنشر آثار امامیّه در مصر همتی والا داشت. شیخ احمد حسن الباقوری (وزیر وقت اوقاف مصر) در نامه‌ای به او به درستی ریشه بیشتر نزاع میان فریقین را ناشی از جهل آنان نسبت به آراء و اندیشه‌های یکدیگر دانسته بود و علّامه رضوی تمام همّ خود را بر زدودن جهل و جهالت‌ها متمرکز کرده بود. در آن روزگار که وهابیانی همچون محب‌الدین الخطیب می‌کوشیدند تا شیعه امامیّه را از مجرای آثار ابن تیمیه به مسلمانان سنی بشناسانند، معظم‌له با دقتی بسیار کتاب‌های مهمی از «وسائل الشیعة و مستدرکاتها» تألیف شیخ حرّ عامِلی تا «أصل الشیعة و أصولها» تألیف آیت‌الله محمدحسین آل کاشف‌الغطاء را منتشر کرد که دکتر حامد حفنی داود - که رحمت خدا بر آن آزادمرد عرصه تقریب و وحدت اسلامی باد!- بر بسیاری از آن‌ها مقدمه‌های ارزشمندی نگاشت.

 امّا وجه مهم دیگر فعالیت علّامه رضوی، شناساندن «بی‌واسطه» نظرات علماء و اندیشمندان مصری به شیعیان بود که تا آن زمان بی‌سابقه بود. مثال بارزِ آن را می‌توان در کتابِ ارزشمندِ «مَع رجال الفکر فی القاهرة» مشاهده کرد که شاملِ گفتگوهای فرهنگی مهم او با رجال اندیشه و فرهنگ مصر است.

 همچنین باید به کتاب دیگر او با عنوان «البرهان علی عدم تحریف القرآن» اشاره کرد که دارای ارجاعات بسیاری در ردّ اتهامات وهابیان و تأیید «عقیده امامیّه درباره قرآن» از سوی دانشمندان معظم اهل سنّت است. همین رویکرد را می‌توان در دیگر کتاب‌های علّامه رضوی با عناوین «آراء علماء مصر المعاصرین حول آثار الإمامیة» و «فی سبیل الوحدة الاسلامیة» نیز مشاهده کرد. کتاب «فی سبیل الوحدة الاسلامیة» دربردارنده روایتِ بسیار مهمی از وقایع و قضایایی است که در درون جامعه مصر، الأزهر و دارالتقریب قاهره شکل گرفته بودند و مبتنی بر این ایده متعالی نگاشته شده است که «بنی الاسلام علی کلمة التوحید و توحید الکلمة» در حاشیه عرض می‌شود که شعار گرد آمدن حول «کلمة التوحید و توحید الکلمة»‌ شعار علمای فریقین در دارالتقریب قاهره بود، چنانکه مفسر قرآن مرحوم علیرضا خسروانی قاجار(متوفی 1386 قمری) صاحب تفسیر خسروی، اشاره دارد که این سخن را ابتدا از مرحوم آیت‌الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء آموخته و تا زنده است تأثیر آن در اعماق روحش باقی است.

 باری، استفاده از مقالات و مصاحبه‌های بکر با علمای اهل سنّت چنان در آثار علّامه رضوی کشمیری موج می‌زند که اگر منتشر نمی‌شدند، بی‌تردید اطلاعاتِ مهمی از دارالتقریب قاهره و اندیشه‌های علمای آن هرگز به دست ما نمی‌رسیدند. نکته اساسی در فعالیت معظم‌له آن است که این آثار را در همان زمان و در خود قاهره یعنی در بهترین مکان و مناسبت‌ترین زمان ممکن منتشر می‌کرد و این امر بر وثاقت و اعتبار آن کتاب‌ها می‌افزود. اینجاست که علّامه رضوی خار چشم دشمنان وحدت اسلامی شد. وهابیان افراطی نه می‌توانستند منکر کتاب‌های او شوند و نه قادر بودند فضل علمای بزرگی چون شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت و یا شیخ محمد غزالی را نادیده بگیرند، در نهایت آنان عاجزانه علمای بزرگ الازهر را متهم به بی‌اطلاعی و ساده‌لوحی می‌کردند که خود فضیحتی دیگر برای وهابیان بود. نمونه‌ای از آن‌ها شیخ وهابی مصری، عبدالله موصلی است که در مبحث دوّم از فصلِ سوّم کتاب «حقیقة الشیعة حتی لا ننخدع» با چنین رویکردی به فعالیت‌های فرهنگی مرحوم علّامه سیّد مرتضی رضوی حمله می‌کند ولی چاره‌ای جز فرافکنی و توهین به علمای کبار الأزهر ندارد.

 بخشی دیگری از تألیفات مرحوم علّامه رضوی درباره وهابیّت است. روایتِ آیت‌الله سیّد مرتضی رضوی پیرامون وهابیّت، روایتی است عالمانه، و بر پایه توجه به منابع اهل سنت است. منبع‌شناسی این امکان را به محقق می‌دهد تا نقشه راه وهابیّت - دوستان و دشمنان آن را - به خوبی بشناسد و علّامه رضوی این نقشة راه را به خوبی می‌شناخت و می‌شناساند. از زمرة تألیفات معظم‌له در این خصوص می‌توان به کتاب‌‌های «ملحق البراهین الجلیّة فی الرد علی الوهابیة»، «ماضی الوهابیین و حاضرهم» و «صفحة عن الوهابیّین» اشاره کرد.

 اینچنین است که خاطراتِ زندگی علّامه رضوی به روایتی مهم از اساسی‌ترین وقایع فرهنگی جهان اسلام مبدل شده است و کتاب‌های معظم‌له همچون «السیّد مرتضی الرضوی، رحْلاتُه – آثاره»‌ و «مذکّرات حوْل الدُّول العربیّة و الإسلامیّة» خاطراتی از تاریخ حیاتِ یک امّت با پدیده عظیم دارالتقریب قاهره است.

سرانجام آن محقق دلسوز و توانا در سوّم اردیبهشت ماه 1396 شمسی در شهر تهران دیده از جهان فرو بست. بر لوحِ مزار او در بهشت زهراء تهران چنین آمده است: «اینجا یک دنیا صفا و پاکی در خاک آرمیده است؛ پدری دلسوز و مهربان، اسوه اخلاص و اخلاق و عالم و محقق سیّد مرتضی رضوی فرزند سیّد محمّد» و افزون بر آن باید گفت:

چون به جز نشر دین نبودش کام

فاش گردید جاودانش نام

 منابع:

السید مرتضی الرضوی (1390 ه.ش) مذکِّرات حول الدّول العربیّة و الإسلامیّة، طهران، مؤسسة آفاق.

السید مرتضی الرضوی (1978 م) فی سبیل الوحدة الاسلامیة، القاهرة، مطبوعات النجاح بالقاهرة.

دانلود کتاب ابن خلدون

فایل PDF کتاب ابن خلدون - کامیار صداقت ثمرحسینی

 

دانلود کتاب در احوال و اندیشه‌های آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای

 لینک دانلود رایگان:

کتاب در احوال و اندیشه‌های آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌‌ای به روایت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ ناصرالدین کمره‌ای

انتشار مقاله: تاریخ و تبار اندیشه وحدت اسلامی میان فریقین در میان علمای معاصر امامیه

 

مقاله "ناریخ و تبار  "اندیشه وحدت اسلامی میان فریقین" در میان علمای معاصر امامیه منتشر شد.  

اینجا را کلید کنید.

 فصلنامه علمی پژوهشی «مطالعات تاریخ اسلام»، شماره 33 تابستان 1396  صفحه 101

 

http://pte.ac.ir/wp-content/uploads/2017/09/Journal-33_13950605.pdf  

تأملاتی پیرامون تألیفات تقریبی و وحدت‌آفرین جهان اسلام - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

صحاب وحدت اسلامی و علمای تقریبی مذهب امامیّه، همواره از محققان بنام و خردمندان بزرگِ روزگارِ خود بوده‌اند که در صفِ مقدم مبارزه با وهابیّت و تکفیر و افراطی‌گری و مقابله با استعمار دولت‌های غربی قرار داشته‌اند.

یکی از گام‌های مهم تقریبی همه‌جانبه نگری و داشتن افق وسیعی در شناخت جهان و نظام‌های انسانی موجود در آن است.

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی
عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


 اصحاب وحدت اسلامی و علمای تقریبی مذهب امامیّه، همواره از محققان بنام و خردمندان بزرگِ روزگارِ خود بوده‌اند که در صفِ مقدم مبارزه با وهابیّت و تکفیر و افراطی‌گری و مقابله با استعمار دولت‌های غربی قرار داشته‌اند. جریان تقریب مذاهب اسلامی را نباید تنها در پاره‌ای از مباحث فقهی محدود کرد و نقش آنان را در مبارزه مشترک با غرب‌گرایی و مظاهر فرهنگِ مادی و حراست از نهاد خانواده؛ و نیز مجاهدت‌های آنان را در مبارزه با استعمار و اشغالگری رژیم غاصب صهیونیستی نادیده گرفت؛ بنابراین یکی از گام‌های مهم تقریبی همه‌جانبه نگری و داشتن افق وسیعی در شناخت جهان و نظام‌های انسانی موجود در آن است.

گام دیگر آنکه بدانیم تقریب مذاهب اسلامی در صف مقدم مبارزه با تکفیر و افراطی‌گری است. زمانی که «ابراهیم الجبهان» مجموعه مقالاتی را در تکفیر شیعه نگاشت، علمای بزرگ آن دوران، همچون: آیات عظام سیّد ابوالحسن رفیعی قزوینی، علّامه حاج میرزا خلیل کمره‌ای، حاج شیخ عبدالکریم زنجانی، حاج شیخ محمد صالح حائری (معروف به علّامه سمنانی) و حاج شیخ محمد خالصی و ... با نگارش تألیفاتی ذی‌قیمت، یکی از مهم‌ترین مجموعه منابع وحدت‌آفرین معاصر را به وجود آوردند؛ یعنی آنان، در عین دفاع از حریم مذهبِ امامیّه در برابر تهمت‌های ناروای شیوخ تکفیری، گرفتار نقشه‌های تفرقه‌آمیز دشمنان اسلام نشدند و از مسیر وحدت اسلامی خارج نشدند. همین موضوع در قبال نقد آثار تکفیری محب‌الدین الخطیب که امروزه از مراجع اصلی فتاوی شیوخ سعودی درباره شیعه امامیّه است، دیده می‌شود. در مقاله‌ای که ان شاء الله در آینده نزدیک منتشر خواهد شد، نشان داده‌ام که یکی از مهم‌ترین منابع تقریبی ما مجموعه تألیفاتی است که توسط علمای شیعه امامیّه در نقد نسبت‌های ناروا و بی مأخذ وهابیان نوشته شده است. آثار آنان اگرچه در فواصل زمانی مختلفی نوشته شده است ولی به جریان وحدت اسلامی عمق و معنایی عمیق‌ بخشید و ازاین‌رو اینکه بزرگان تقریب و وحدت اسلامی از شیعه و سنی می‌گویند مراد «تقریب است نه تذویب» [که در سخنرانی حضرت آیت‌الله سبحانی در دانشگاه یرموک کشور اردن هاشمی] بر آن تأکید شد، حقیقتی است که عملاً جاری و ساری بوده است.

دیگر گام مهم در مطالعات تقریبی آنکه: یکی از مهم‌ترین ویژگی تألیفات تقریبی و وحدت‌بخش، احاطة نویسندگان آن‌ها به منبع‌شناسی روزِ دنیای اسلام است که موجب گشایش افق دیدِ آنان می‌شود. از طریق توجه به بسامدهای منابع می‌توان جهت‌گیری‌های دوست و دشمن را تمییز داد و از میان دشمنان نیز دشمن مغرض را از دشمن نادان جدا ساخت. منبع‌شناسی همچنین قدرت وسیعی در استنادهای درست و به‌موقع از منابع گوناگون، به نویسنده می‌دهد و علاوه بر آن قدرت استدلال را افزایش می‌دهد. همچنین منبع‌شناسی تحلیلی می‌تواند محقق را در تشخیص اصالت متون و افشای تزویر مغرضان یاری کند؛ این شیوه را در آثار علّامه عبدالحسین امینی بسیار دیده‌ایم و مرحوم آیت‌الله کمره‌ای فصلی را با نام «کشف خیانت خیاطان شام و مصر در اسناد آسمانی و الهی» نوشته است که چگونه برخی از نویسندگان در نقل روایتی، بخشی از آن را بریده‌اند تا مطابق عقیده‌شان شود. معظم له چنین عملی را به بازی با عقربک قطب‌نمای کشتی و تاریک کردن خطوط نقشه‌ها تشبیه می‌کند که سرانجامی جز غرق کشتی ندارد.

توجه به نقاط مشترک میان فریقین دیگر گام مهم تقریب است. علمای تقریبی حدیث ثقلین را محور دعوت تقریبی خود قرار داده‌ و بر نقاط موردِ اتفاق مسلمین مانند عقیده مشترک فریقین به «خدای واحد»، «پیامبر واحد (ص)»، «کتاب واحد: قرآن کریم»، «قبله واحد» و .... تأکید کرده‌‌اند. در جامعه‌شناسی حوزه تضاد و وفاق، نقاط مشترک میان اعضای یک جامعه بسیار اهمیت دارد. هر نقطة اشتراکی میان مذاهب یک دین به مثابة رشته و رابطِ پیروان آن‌ها با یکدیگر است و از همین روست که اصحاب تفرقه می‌کوشند تا با کم کردن نقاط اشتراک، از نزدیک‌ شدن مسلمانان به یکدیگر جلوگیری کنند و بذر نفاق و تفرقه را چنان انگلی کشنده به جان مسلمانان می‌اندازند.

عالمان تقریبی به ما آموختند که احساسات را نباید بر عقل و دین حاکم کرد و اعصاب عمومی را بر ضد یکی از مذاهب اسلامی تهییج کرد؛ بلکه باید مستدل و مستند، معارف امامیّه را بدون حمله به معتقدات و مقدسات سایر مذاهب اسلامی عرضه کرد و جانب اخلاق اسلامی را نگاه داشت. همان کار بزرگی که مرحوم آیت‌الله علّامه محمدرضا مظفر (1322 – 1383 ه.ق) با تألیف کتاب ارزشمند «عقائد الامامیة» انجام داد و از سفارش‌های مؤکد آیت‌الله‌العظمی سیّد حسین بروجردی آن بود که «اگر می‌شنیدند کسانی با اعمال خود موجبات نفاق و تفرقه شده است، در هرکجا و هر مقامی که بودند مورد توبیخ ایشان قرار می‌گرفتند.» (نقل از کتابِ خاطرات داماد ایشان مرحوم آیت‌الله علوی بروجردی)

و باید که سوء‌نیت‌ها را از سوء تشخیص‌ها جدا کنیم و در کامل مبرد و کشف الغمه و مناقب شهرآشوب و برخی دیگر از منابع اسلامی (با الفاظ مختلف) از ابن عایشه نقل است که روزی حضرت امام حسن بن علی علیهما‌السلام در حال عبور از مسیری بود که مردی شامی به او رسید و چون حضرت را دید، مسحور وقار و جلال امام (علیه‌السلام) شد. نام حضرت (علیه‌السلام) را پرسید: امام (علیه‌السلام) فرمود: حسن بن علی بن ابیطالب (علیهم‌السلام) و مرد متأثر از تبلیغات دشمنان، زبان به بدی و زشتی گشود. امام علیه‌السلام خاموش بود تا سخن مرد به پایان رسید؛ آنگاه بشاش و خندان او را سلام داد و فرمود: ای مرد به گمانم عربی غریب هستی که درباره من به‌غلط افتاده‌ای؛ همانا که از ما طلب خشنودی کنی رضای تو جویم و اگر سؤال کنی ترا عطا فرمایم و اگر طلب راه راست کنی تو را هدایت کنم و اگر اسبی باید ترا سوار کنم و اگر گرسنه‌ای سیرت کنم و چنانکه برهنه‌ای بپوشانمت و اگر نیازمندی بی‌نیازت کنم و ... و ... و چنان باران رحمت امام باریدن گرفت که آن مرد به گریه افتاد و گفت: «الله یعلم حیث یجعل رسالته» پیش‌تر هیچ‌کس را از تو و پدر تو دشمن‌تر نداشتم و اکنون هیچ آفریده را از تو و پدرت در روی زمین دوست‌تر ندارم.

علمای در مبارزه با نسبت‌های ناروای مغرضانی همچون عبدالله علی القصیمی و یا ابراهیم الجبهان و یا محب الدین الخطیب و موسی جار الله، سوءنیت را از سوء شناخت و تشخیص جدا کردند و با شجاعت و قدرت علمی، سوءنیت آنان را بر همه مسلمانان آشکار کردند و درعین‌حال توجه داشتند که موضعِ تبلیغاتی مخالفان مغرض وحدت اسلامی خاصه وهابیان، موضع خاص آن‌هاست و ارتباطی با اکثریت اهل سنت ندارد، هرچند در مواقعی به دلیل تبلیغات اقلیت و سکوت اکثریت، اقلیت، نقشِ اکثریت را بازی می‌کند.

آنان در مقابل توهین‌ها و تندی‌های شیوخ وهابی و تکفیری صبورانه به روشنگری اذهان مسلمانان پرداختند و در دفاع از مذهب امامیّه متوسل به تکرار روش‌های ناروای وهابیان در توهین به مقدسات مسلمانان نشدند. علّامه میرزا خلیل کمره‌ای در خاطره‌ای از سفر حج خود (1367 ه.ق) می‌نویسد که در صُفّة مسجدالنبی نشسته و در حال تلاوت قرآن بود که ناگاه دیدند در وسط مسجد غوغایی به راه افتاد و فردی را کشان‌کشان آوردند و تازیانه زدند. معلوم شد ایرانی است و جرمش کشیدن سیگار است. در اینجا بحثی میان او و شیخی مصری در می‌گیرد. شیخ مصری که گمان نمی‌برد علّامه کمره‌ای ایرانی باشد، به معظم له گفت: آن مرد ایرانی است (بگذار او را بزنند) و افزود پنج سال پیش نیز مردی ایرانی وارد مکّه شد و کعبه را ملوّث کرد و گردن زده شد و من خود از شاهدان آن ماجرا بودم. میرزا خلیل گفت که تو شاهد زور و تزویر بودی و او را قسم داد که آیا خودت به چشم سر مشاهده کردی که او کعبه را ملوّث کرد؟ در ادامه علّامه کمره‌ای استدلال می‌کند که اولاً آیا عقلاً افسانه نقشه شیعیان برای ملوّث کردن کعبه می‌تواند حقیقت داشته باشد و ثانیاً آیا قی کردن (که قی نجس نیست) آن‌هم از روی غیر عمد، می‌تواند دلیلی بر قتل ضیوف بیت‌الله الحرام باشد؟ و ثالثاً حدیثِ (من احدث فی الکعبة یُقْتل و یضرب عنقه) مختص به تغوط عمدی است؛ و با استدلال او موضع شیخ مذکور آرام‌آرام معتدل شد و از باورهای نادرست رایج درباره شیعه کمی فاصله گرفت. در حقیقت، یکی از ویژگی‌های مهم تألیفات علمای تقریبی تلاش برای آشنایی عامّه مردم با وظایف مذهبی‌شان و آموختن شیوة سلوک اسلامی با سایر پیروان فرق مسلمین بود.

آیت‌الله علّامه سید ابوالحسن رفیعی قزوینی(ره) (1315 - 1395 ه.ق) یکی از آن عالمان بزرگی است که از اندیشه وحدت اسلامی و تأسیس دارالتقریب قاهره حمایت کرد و در دو رساله خود با عناوین: «حول عقائد الامامیّه فی جواب الجبهان الکویتی» و «من حول عقائد الامامیّه الموسوم برجم الشیطان لمعة من انوار الطریقة لتشیع فی جواب الخطوط العریضة» ضمن شرح عقاید شیعه امامیّه از اندیشه وحدت اسلامی سرسختانه دفاع کرد و مسلمانان را از تعصب کور و توهین برحذر داشت و متوجه نقشه‌های استعمارگران در ایجاد تفرقه در جهان اسلام کرد. خاطرنشان می‌شود که معظم له از شاگردان آیات عظام: عبدالکریم حائری یزدی، عبدالنبی نوری، میرزا هاشم اشکوری، مسیح طالقانی بود و اجازه اجتهاد و روایت از آیات عظام حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، حاج سیّد ابوالحسن اصفهانی و حاج شیخ محمدرضا مسجد شاهی اصفهانی داشت. او در وصف اهمیّت وحدت اسلامی و اندیشه دارالتقریب که موردحمایت آیت‌الله‌العظمی سیّد حسین بروجردی بود، می‌نویسد:

«خداوند را سپاس که حقیقتاً امروزه اندیشه دارالتقریب، دعوت هر مسلمانی (شیعه و سنی) است که برای دین خود و مبادی و اصول آن، جویای عزّت است و هدف هر مصلح دانشمندی است که درصدد انتشار مبادی حق در فضایی آرام و منصفانه است ...»

نمونه‌ای دیگر از عالمان بزرگ امامیّه را که به موضوع تقریب و وحدت اسلامی توجه شایانی مبذول کرد، آیت‌الله علّامه میرزا خلیل کمره‌ای (ره) (1317 – 1405 ه.ق) فقیه، مفسر، حکیم معاصر شیعی بود. او از شاگردان آیات عظام: عبدالکریم حائری یزدی، ملّا محمد بیدهندی، سیّد احمد جاوه‌ای، میرزاعلی اکبر یزدی است. معظم له همدرس با مرحوم حضرت امام خمینی بود و از شاگردانش می‌توان به آیات علّامه سیّد مرتضی عسکری و سیّد محمود طالقانی و حاج شیخ مرتضی حائری اشاره کرد؛ و او به‌حق مؤسس کرسی درس تفسیر قرآن کریم در حوزه علمیّه قم است که در مسجد امام حسن عسکری (ره) برگزار می‌شد.

ابراهیم الجبهان در مقالات بی‌پایه و بنیان خود مدعی شده بود که «اختلاف میان امامیه و غلات تنها صوری است و نه جوهری» و این ادعای بی‌اساس که در آثار القصیمی و دیگران تکرار شده بود، منجر به نگارش کتاب «مبارزات رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و ائمه شیعه معصومین علیهم‌السلام» از سوی آیت‌الله کمره‌ای شد که در آن کتاب، فصل‌به‌فصل و به صورتی مستند، به مبارزات پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم‌السلام اشاره کرد او در مقدمه دوّم خود بر آن کتاب می‌نویسد:

«در این دوران تیره وحشت زاد بزرگ‌ترین مصیبت ما این است که از خطرهایی که ما را فراگرفته تغافل نموده و خود را به کوری زده و هر یک، دیگری را تکفیر می‌کنیم و اختلافات مجتهدین را در مسائل فرعی به‌منزله اختلاف در دین می‌دانیم. مثلاً اگر یکی از برادران هم‌کیش، نمازگزاری را ببیند که بر خاک سجده می‌کند دادوفریاد می‌کشد، بااینکه ازنظر شیعه امامیه سجده به زمین و آنچه از زمین می‌روید غیر از مأکول و ملبوس صحیح است و اما بر آن دو صحیح نیست، چون‌که خوراک و پوشاک است که معبود اهل دنیاست. متأسفانه دولت‌های استعمارگر این تفرقه‌ها را تشدید کرده، دامنة این اختلافات را به مراحل وسیع‌تری کشانده و این شکاف‌ها را توسعه بیشتری داده است و فوق‌العاده در دعوت‌های سوء خود مبالغه نموده تا جائیکه هر تهمت ناروایی را برادران ساده‌لوح ما به ما نسبت داده‌اند و هرگونه تهمت و بهتانی را برای ما تجویز نموده‌اند. مثل عبدالله علی القصیمی که کتاب «الصراع بین الاسلام و الوثنیه» را چنان نوشته است که این کتاب شیخ «ابوالسمح» پیش‌نماز حرم را در مکه اغفال کرده و در تقریظی که بر کتاب مزبور نوشته می‌گوید:

لَقَْد کُنّا نَعَدُّ الرَّفْضَ جُرماً
فَبَیَّنَ کُفْرَهُ هذا الصَّراع

یعنی ما از پیش رافضی بودن را تنها جرم و گناه می‌شمردیم، اکنون این کتاب «الصراع ...» کفر شیعیان را روشن ساخت.»

افرادی چون علّامه کمره‌ای به‌خوبی متوجه این نکته شده بودند که دست استعمار در پشت چنین تألیفاتی نهفته است و با هوشمندی تمام، اهل سنت را از شیوخ تکفیری جدا کردند و موضوع را به نزاع شیعه و سنی مبدل نکردند و به بیان او

«دور نیست که از طرف دست استعمار یا اسرائیل و عمل قاعده جدایی بینداز و حکومت کن، برای آنان [امثال قصیمی، حفناوی، محب الدین الخطیب و ابراهیم الجبهان] مزدی تعیین شود.»

و باز در مواجهه با وهابیّت و به‌ویژه تألیفاتِ ابراهیم الجبهان، یکی دیگر از بزرگان معاصر آسمان فقاهت و تقوی شیعه امامیّه، یعنی آیت‌الله علّامه حاج شیخ عبدالكريم بن محمدرضا زنجانی نجفی (ره) (1304- 1388ه.ق) کوشش‌های وسیعی را در مبارزه با تکفیر و افراطی‌گری به عمل آورد. او یکی از بزرگان دعوت وحدت اسلامی در دوران معاصر است و در مقام علمی معظم له همین بس که مرجعیتش به تأیید اساتیدش سيّد محمدکاظم طباطبایي يزدي و سيّد محمّد فیروزآبادی يزدي و نیز سیّد ابوالحسن اصفهانی رسیده است. توضیح آنکه آیت‌الله سیّد محمّدکاظم طباطبایی یزدی (در سال 1336 ق) و بعدها آیت‌الله سیّد ابوالحسن اصفهانی ارجاع به احتیاط به ایشان کردند و آیت‌الله سیّد محمّد فیروزآبادی در دوران بیماری‌اش که منجر به وفاتش شد، به سال 1345 ق، معظم له را به‌عنوان مرجع تعیین کرد. (زنجانی، 1375: 4 - 5)

او پاسخی محکم به کتاب الجبهان داد و آنگاه‌که مرحوم آیت‌الله عبدالکریم زنجانی در نامه‌ای به شیخ عبدالله سالم الصباح امیر کویت که به شهر نجف اشرف آمده بود، چنین نوشت:

«... شاید به خاطر آورید چندی پیش در محضر شما با ما در روضة حیدریه نجف اشرف قرآنی را به خط شریف امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام امام شیعیان در گنجینه کتب آن حضرت مشاهده فرمودید و مخصوصاً دریافتید که آن قرآن حرف‌به‌حرف با قرآن شریفی که بین عموم مسلمانان متداول است مطابق است، اکنون نظر شما را به نوشته جبهان کویتی در شماره 5 مجله رایت اسلام منتشره ریاض پایتخت کشور سعودی جلب می‌نماید که نامبرده سخت به قرآن شریف و ائمه شیعهعلیهم‌السلام تاخته است؛ بی‌شک او از اهریمن الهام گرفته دشمن اسلام و از معاندین کویت است.

مقاله او عموم مسلمین را ناراحت ساخته تا جایی که سیلی از نام‌ها و تلگراف‌های اعتراضیه از مسلمانان اطراف جهان به‌سوی ما سرازیر گردیده است، شایسته است که والاحضرت به این قضیة فتنه‌انگیز و تفرقه‌انداز بین مسلمین توجه و اهتمام خاص مبذول فرموده، ما را از چگونگی اقدامات شدیدی که درباره مجرم ابراهیم جبهان معمول داشته‌اید مطلع فرمایند. (ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم) والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. 15/5/1380ه.ق امضاء عبدالکریم زنجانی.»

امیر کویت پس‌ازآنکه در حرم مبارک نجف اشرف، نسخه قرآن مذکور را قرائت می‌کند، متوجه می‌شود که قرآن شیعیان کاملاً مطابقت با قرآنی دارد که در نزد مسلمین متداول است و در اثر آن مجلس بر اکرام و احترام شیعیان در کویت افزود و به آن‌ها آزادی در شعائر دینی ازجمله پخش اذان شیعه را بالای مأذنه با بلندگو داد. امیر کویت در پاسخ آیت‌الله زنجانی (ره) نوشت که «عمل این دیوانه گمراه مفسده‌جو [ابراهیم الجبهان] ما را سخت ناراحت ساخت. کاملاً میدانید و تأکید می‌کنیم که ما در احترام و تقدیس و رعایت حق اهل‌البیت با شما احساسات مشترکی داریم و لازم به توضیح نیست که این امر احساسات ما را چون شما جریحه‌دار نمود ما همگی پیرو یک دین بوده، هیچ عملی مانند کار ناشایست این نادان که به‌محض وصول خبر اقداماتش او را از کویت تبعید نمودیم، نمی‌تواند بین ما تفرقه ایجاد کند

قضایای فوق در کتاب خاطرات سفرهای آیت‌الله زنجانی که توسط محمّد سعید ثابت گردآوری‌شده و مرحوم سردار نیا آن را با عنوان «کتاب یگانگی اسلام یا هم‌آهنگی مذاهب مسلمین» به فارسی ترجمه‌شده است، به‌تفصیل موجود است.

آیت‌الله علّامه حاج شیخ محمد صالح حائری(ره)، معروف به علّامه مازندرانی (1297 - 1391 ه.ق) از شاگردان آیات عظام: سیّد محمدکاظم یزدی و میرزا حسین ابن میرزا خلیل مجتهد تهرانی بود. از آثار اوست: «تفسیر سوره حمد»، «حکمت بوعلی»، «کلمات الحجج العامرة فی ظلمات اللجج الغامرة فی دفع مفتریات علی الإمامیة» و کتاب اخیر او در رد شبهات ابراهیم الجبهان کویتی است؛ که با هوشیاری دست استعمار را در تفرقه میان مسلمانان می‌بیند. همان‌طور که آیت‌الله حاج شیخ محمد خالصی نیز که نقدهای مفصلی بر آثار جبهان دارد، در پس هر قلمی که در پی درگیری میان مسلمانان است، تقشه استعمار را برای سلطه بر مسلمانان می‌بیند.

ادبیات تقریب و وحدت اسلامی دریای بی‌کرانی است که نمی‌توان آن را در چند صفحه چنین خلاصه کرد؛ پس به همین اندک بسنده کرده و در پایان به جریان نوینی اشاره می‌شود که در آینده به ارتقای سطح مطالعات خواهد انجامید. بحمدلله چند سالی است که مراجع معظم تقلید، حضرات آیات عظام حاج شیخ ناصر مکارم شیرازی و حاج شیخ جعفر سبحانی که سابقه‌ای طولانی در نگارش آثار علمی و تلاشی وصف‌ناپذیر در نقد وهابیّت داشته‌اند، کوشش دیگری را برای اعتلای عملی وحدت اسلامی و نفی تکفیر و ترورِ مسلمانان، سامان داده‌اند که شاید در وهلة اوّل، در «کنگره بین‌المللی خطر جریان‌های تکفیری» نمایان شود؛ امّا اهمیت کار ایشان در آن است که وهابیّت پژوهی را به‌سان یک سنّت مطالعاتی در حوزه علمیّه قم پایه‌گذاری کرده‌ و سامان بخشیده‌اند که در تأسیس مراکزی چون دارالإعلام لمدرسة اهل‌البیت علیهم‌السلام (www.darolelam.ir) با آن کتابخانه‌ای غنی و روبه گسترشش و نیز دبیرخانه کنگره خطر جریان‌های تکفیری نمایان می‌شود. اساتید و محققان و محصلان آن مؤسسه، در جریان شرکت در اجلاس‌ها و کنگره‌ها تجربه می‌آموزند و به لحاظ علمی ارتقا می‌یابند؛ امری که ثمرات ارزشمند آن با گذشت زمان مشاهده خواهد شد و زمینه‌ساز مطالعاتی نظام‌مند و مستمر در این حوزه خواهد شد.

برشی کوتاه از کارنامه سیاه آل سعود بر ضد شیعیان حجاز - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

استعمار و پیدایش سلطنتِ آل سعود

شناختِ سیاست دولت سعودی در قبال شیعیان آن کشور، درگرو شناخت پروژه وسیعی است که توسط استعمار بریتانیا در سرزمین‌های خلافت عثمانی به اجرا گذاشته شد و با اشغال فلسطین، ابعاد بسیار پیچیده‌ای یافت و اینک نیز از نو در حال بازنویسی است.

مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمد خالصی که عمری را صرف مبارزه با استعمارِ بریتانیا و عوامل داخلی‌اش، همچون رضاخان پهلوی کرد، درک بسیار هوشمندانه‌ای از رابطة استعمار و تفرقه و تضاد در عالم اسلام داشت. او به‌خوبی متوجه رابطه‌ای مهم میان حضور استعمارِ بریتانیا در کشورهای مستعمره با انتشارِ آثار تفرقه‌آمیز میان مسلمانان (و نیز غیرمسلمانان) شده بود. استعمار بریتانیا از حدود 1800 میلادی بر جامعه هند مسلط شد و در همان حدود، عبدالعزیز دهلوی (متوفی 1823 میلادی) کتابِ تکفیری «تحفة اثناعشریه» را نوشت. از دیدِ آیت‌الله خالصی، این‌گونه هم‌زمانی‌ها، اتفاقی نیستند؛ استعمارگران می‌کوشند مسیر اختلافات را چنان جهت دهند که به ایجادِ شکاف‌های فعال عقیدتی و درگیری عملی میان مسلمانان بینجامند؛ درنتیجه وضعیتی پیش آید که مسلمانان به‌جای آنکه با بریتانیایی‌ها بجنگند، با هم بجنگند. آیت‌الله خالصی می‌نویسد: بریتانیا به واسطة همین کتاب، بیش از یک‌صد سال ملت هند را چپاول کرد؛ و درست زمانی که پای بریتانیا به عراق باز ‌شد، همان کتاب، یعنی «تحفة اثنا‌عشریه» توسط شیخ محمود آلوسی خلاصه شد و در سال (1300 قمری / 1882 م) در عراق منتشر شد. البته سلطان عبدالحمید به‌سرعت متوجه فتنه مذکور شد و به جمع‌آوری کتاب پرداخت. این‌گونه تشدید فرقه‌گرایی‌ها «دقیقاً» زمانی بود که بریتانیا به برنامه تجزیه سرزمین‌های اسلامی مبادرت کرده بود و به تقویت و حمایت ویژه‌ آل سعود می‌پرداخت. استعمارگران به‌دقت زمینه‌های مستعد تضاد در جهان اسلام را مطالعه و رصد می‌کنند و در مواقع نیاز از آن بهره‌برداری می‌کنند، در اسناد منتشرشده وزارت خارجه بریتانیا گزارشی (1926 م) از عزل تمامی ائمه مساجد مکه مکرمه و مدینه منوره و جایگزینی شیوخ وهابی نجدی بجایشان به چشم می‌خورد که طبق بررسی مأمور بریتانیا، شیوخ مذکور برخاسته از سپاه اخوان وهابی‌اند و ویژگی آنان تکفیر سایر مذاهب اسلامی است. این گونه گزارش‌ها، مبنای تصمیم‌گیری‌های دولت بریتانیا برای شکلگیری آینده جهان اسلام بود. 

 و بسیار جالب‌توجه است که در همان زمانی که علمای بزرگ شیعه از قبیل آیات عظام میرزا محمدتقی شیرازی (میرزای دوم)، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه اصفهانی و ... با صدور فتاوی جهادیه از خلافت عثمانی و سرزمین‌های اسلامی، علیه تجاوزِ دول متجاوز غربی دفاع کرده و فتاوی جهادیه علیه اشغالگری کفّار صادر می‌کردند، آل سعود در حال جنگ با خلافت عثمانی و تصرف شهر به شهر سرزمین حجاز بود. نمونه‌های متعددی از فتاوی مذکور و اسناد آن، در کتاب «کامل سلمان جبوری» با عنوان «المواقف ‌المشترکة لعلماء ‌العراق و ایران ضدالغزو الاجنبی للبلاد الاسلامیة 1905 - 1920 م» و نیز کتاب «رسائل جهادیه» تألیف دکتر محمدحسن رجبی موجود است.

عبدالعزیز آل سعود (پدر ملک سلمان) شهر ریاض را در سال 1902 میلادی به اشغال خود درآورد و با ایجاد سپاه «اخوان وهابی» که به روایتِ مورخان، خلق‌وخویی تکفیری و رفتاری خشونت‌بار داشتند، در طی سال‌های بعد، بر تمامی حجاز و شهرهای مقدس مکه و مدینه سیطره پیدا کرد. این جبهه‌بندی‌ها اتفاقی و از روی تصادف نیست. ظهور آل سعود در دوره‌ای که نهایتاً به تأسیس دولت عربستان سعودی انجامید، در راستای سیاست بریتانیا بود که در آن زمان با شیوه تقسیم سرزمین‌های عثمانی، نظر به درگیری توأمان مسلمانان با یکدیگر داشت و در این خصوص به کتاب «هذه هی‏ الوهابیة» اثر مرحوم آیت‌الله مغنیه رجوع شود.

در مواجهه با وهابیّت لحظه‌ای نباید چشم از استعمار برداشت و غافل شد و خدای ناخواسته موضوع را مبدل به تفرقه میان شیعه - سنی کرد که قدرت‌های غربی، سالیانِ درازی است که دامی بزرگ را پهن کرده‌‌اند و در کمین صید خود نشسته‌اند.

زندگی شیعیان حجاز در فضایی آکنده از تکفیر و توهین

ماجرای تروریسم تکفیری ازآنجا شروع نمی‌شود که جنایتکار داعشی در حال بریدن گلوی قربانیِ مسلمان خویش، با توجیه کفر و شرک اوست؛ این چیزی است که اتفاقاً رسانه‌های داعشی و تلویزیون‌های الجزیره و العربیه و ...، سعی در القای آن به بیننده دارند. در همان زمانی که کشتارِ مسلمانان اتفاق می‌افتد، ماجرای اصلی درجای دیگری رخ‌داده است. مردم عادی معمولاً کالا‌ها یعنی محصولات نهایی را در ویترین‌های فروشگاه‌ها مشاهده می‌کنند، ولی محققان به سراغ کارگاه‌ها و کارخانه‌‌ها و مسیر خط تولید تا مصرف آن کالاها می‌روند. زمانی که پشت صحنة عقیدتی تروریسم تکفیری تبیین شود، می‌توان واقعیت‌های ناگفته و خاموش بزرگی را مشاهده کرد. زندگی در سایه حکومت شیوخ آل سعود، زندگی در کارخانه تولید تکفیر و مقدمات تروریسم است. در اینجا تنها به یک مثال اکتفا می‌کنم تا سختی زندگی شیعیان و اهل سنت غیر وهابی، ملموس‌تر شود. تاکنون کتابی درباره «جامعه‌شناسی ادعیه شیوخ سلفی» تألیف نشده است و امید که چنان اثری نوشته شود تا با تحلیل کلمات و نام‌ها و عبارات و مثال‌های آن‌ها، عمقِ نگاه تکفیری و شباهت وهابیت سعودی به وهابیت داعشی مشخص شود. برای مثال، در ادعیّة معروف شیوخ سلفی در سخنرانی‌هایشان، از خداوند خواسته می‌شود که زمین‌لرزه‌های کُشنده و گدازه‌های سوزاننده بر شیعیان فرو فرستاده شود و شیعه و یهود (هردو به عنوان کافر) به جان هم بیفتند.

اللهم سلط على الشیعة الزلازل المهلکة، والبراکین المحرقة، اللهم سلط الشیعة على الیهود؛ وسلط الیهود على الشیعة

و این همان ذهنیتی است که شیوخ وهابی در مقدس‌ترین اماکن مذهبی مسلمانان به ترویج آن می‌پردازند. و به این نمونه دعای وهابی تکفیری، شیخ محمد زغبی، از شیوخ ماهواره‌های سعودی مانند وصال، توجه شود که می‌کوشد تا در قالب دعا، تنفر مذهبی و تروریسم تکفیری را به مخاطبان ناآگاه خود القاء می‌کند:

 ... اللهم علیک بالروافض؛ اللهم جمد الدماء فی عروقهم؛ اللهم جمد الدماء فی عروق مرجعیاتهم وأئمتهم، وعلمائهم؛ اللهم سلط علیهم الغلاء والبلاء والوباء؛ اللهم جمد الدماء فی بطونهم وظهورهم؛ اللهم سلط علیهم السرطان؛ اللهم احفظ بلادنا منهم، اللهم احفظ مصر منهم، اللهم احفظ المملکة العربیة السعودیة منهم، اللهم احفظ الکویت منهم، اللهم احفظ البحرین منهم، اللهم احفظ بلاد المسلمین جمیعاً من الروافض؛ اللهم انصرنا علیهم ...

مضمون تمام بندهای دعای او بر محور قتل و کشتار شیعیان و درخواست جهت ابتلای آنان به انواع بیماری‌ها و هراساندن مردم کشورهای منطقه از آنان و ... می‌چرخد. همین فرد تکفیری سال‌هاست که با حقوق دولت سعودی، در مساجد قاهره پرسه می‌زند و چنین کلماتی را به مخاطبان ناآگاه خود تلقین می‌کند. از دید او شیعیان امامیه باید کشته شوند و اثری از آن‌ها بر روی زمین باقی نماند. و اینجاست که می‌بینیم ذهنیت تروریست‌های القاعده و داعش یک‌شبه ایجاد نشده است.

ناگفته نماند که مفتیان وهابی آل سعود، از قبیل عبدالعزیز بن باز، ابن جبرین، اللحیدان و ... دعا برای پادشاهان آل سعود را (به‌عنوان ولی امر مسلمین) واجب و از افضل عبادات شمرده‌اند و اوقاف سعودی کتابی را با عنوان «الدعاء لولاة الأمر» نگاشته و در میان مسلمین منتشر کرده است. در منابر مکه و مدینه هرگونه توهینی به شیعیان رواست، امّا آنان چرا در ادعیة خود نامی از اوباما و کامرون، اولمرت و لیونی و ... نمی‌برند؟

این‌ها نشان‌دهنده فضای روانی بسیار سختی است که مسلمانان ناهمسو با وهابیّت، در عربستان تحمل می‌کنند. ادعیه شیوخ سلفی درباره اهل سنت که از مشرب‌های صوفی هستند، کمتر از شیعه نیست و برای آنان نیز از خداوند متعال تقاضای عذاب‌های الهی قوم عاد و ثمود و نوح را برایشان درخواست می‌کنند! و سخن و مثال‌ها دراین‌باره بسیار است و مجال اندک.

حضور تاریخی شیعه در عربستان قدمتی دراز دارد و چنانکه مرحوم علّامه محمدحسین مظفر در کتاب تاریخ شیعه بیان کرده است، حجاز، اولین سرزمینی بود که پذیرای حضور شیعیان شد و از دیرباز قبایل شیعه‌نشین همچون بنوجهم و بسیاری از قبیله بنی عوف؛ و در شهر مدینه شیعه نخاوله و در روستاهای مدینه شیعه العوالی حضورداشته‌اند. حضور شیعیان در مناطق شرقی عربستان در استان‌های قطیف و أحساء بسیار است.

پیش‌تر، از خلال دعاهای شیوخ سلفی در منابر رسمی آل سعود، به رویکردِ ضد انسانی آن‌ها در قبال مسلمانان اشاره شد. عقاید مذکور، شالوده نگاه رسمی سعودی به شیعیان است، هرچند در عمل، برخی از سیاستمداران سعودی، مایل به اتخاذ سیاستی نرم‌تر با اعطای حداقلی از امکانات هستند؛ و برخی دیگر همچون دولت ملک سلمان و ولیعهدش، نگاهی خشن و امنیتی به شیعه دارند. در هر دو حالت، شیعیان همواره با اتهام با ایران مواجه و مورد بدبینی حاکمان سعودی هستند. موضوع دیگر حساسیتی است که در ارتباط با مرجعیت شیعه موجود است و غالباً شیعیان در احکام عملیّه، از علمای حوزه‌های علمیّه نجف اشرف و ایران تقلید می‌‌کنند. در اینحا یادی نیز از مرحوم حاج شیخ علی العمری (متوفی 1432 ه.ق) کنیم که از علمای شیعه مقیم مدینه منوره بود و نماینده فقهای بزرگ حوزه‌های علمیّه ایران و عراق بود.

 نمونه‌ای مُدَوَّنی از نگاه آل سعود به شیعه را می‌توان در آثار شیخ وهابی و تکفیری، ناصر العمر (متولد 1373 ق / 1952م) به‌ویژه کتابِ «واقع الرافضة فی بلاد التوحید» (انتشار به سال 1413 ه.ق‌) مشاهده کرد. او در آن کتاب، تعداد شیعیان عربستان را تنها پنج درصد جمعیت آن کشور قلمداد کرد و حکومت سعودی را به اجرای برنامه‌ای منظم جهت پاک‌سازی سعودی از لوث وجود شیعیان امامیّه - که آنان را کافر می‌داند - فرامی‌خواند. موارد زیر از زمرة پیشنهادهای اوست که از مصادیق جنایت علیه بشریت است:

1) حذف شیعیان امامیّه از تمامی مشاغل دولتی،

2) ممنوعیت کتاب‌هایشان،

3) اجبار به پذیرش مذهب رسمی عربستان،

4) تبعید دسته‌جمعی‌شان.

خواسته‌های شیعیان

خواسته‌های شیعیان عربستان، کم‌و‌بیش خواسته‌هایی است عمومی درباره حقوق ضروری هر انسان که مورد مطالبة مردم مصر و تونس و یمن و بحرین و ... بوده است. درگذشته، تظاهرات خونین شیعیان قطیف در محرم سال 1400 قمری (1979 م) (موسوم به انتفاضة محرم) برای تحقق حداقل حقوق مدنی‌شان رخ داده بود و شعار مردم در آن تظاهرات «لا سنیة لا شیعیة... وحدة وحدة إسلامیة» بود که حمام خونی به راه افتاد.

در سال 2011 م نیز پس از وقوع انقلاب‌های مردمی تونس و مصر، شیعیان بار دیگر مطالبات خود را مطرح کردند؛ مثلاً یکی از خواسته‌های شیعیان عربستان آن است که در مدارس عمومی، کودکان هر یک از مذاهب اسلامی، کتاب اختصاصی مذهب خود را داشته باشند. مثلاً در ایران، کتاب دین و زندگی، برای کودکانِ اهل سنت و بر اساس فقه و عقیده ایشان تدریس می‌شود و در کتاب‌های همه کودکان ایرانی، بر وحدت و برادری اسلامی تأکید می‌شود. شهید النمر این پرسش را داشت که چرا سعودی این خواسته را نادیده می‌گیرد؟ یا خواسته شیعیان آن است که دولت و ارکان آن، از ترویجِ تنفر مذهبی در جامعه سعودی اجتناب کنند؛ تبعیض کنار گذاشته شود و کرامتِ همه مسلمانان حفظ شود. زندانیان سیاسی که سال‌هاست بدون محاکمه در زندان هستند، آزاد شوند؛ و احساس امنیت به خانواده‌های شیعیان بازگردد. در اینجا یادی کنیم از مرحوم علّامه حاج شیخ محمدحسین مظفر که درباره سفر حج خود (1365 ه.ق) می‌نویسد: زوّار شیعه ابداً نسبت به دین و جان و مال و ناموسشان احساس امنیت نمی‌کنند و کافی است فردی ناآگاه یا معاند شهادت دهد فلان شیعه قصد مخالفت با شریعت را دارد تا خون او مباح شود و او نمونه ابوطالب یزدی را مثال می‌زند که تنها به‌صرف یک ادعای نادرست گردن زده شد.

توجه شود که ما در حال سخن گفتن از نظام سیاسی عربستان سعودی هستیم که مستبدترین و غیرمنطقی‌ترین نظام حاکمه در جهان است و اگر در «کتاب گینس» نام پادشاهی آل سعود، به عنوان رکورددار دیکتاتوری مطلقه ثبت شود، گمان نمی‌کنم هیچ‌گاه این عنوان کریه از او گرفته شود. ما در حال صحبت از نظامی هستیم که از سال 1902 میلادی (زمان فتح ریاض) تاکنون، یعنی بالغ‌بر یک‌صد و چهارده سال، یک پدر و پسرانش (سعود، فیصل، خالد، فهد، عبدالله، سلمان) بدون هیچ انتخاباتی، به‌دلخواه خود حکمرانی کرده‌اند. ما از جامعه‌ای بحث می‌کنیم که مفتیان انتصابی آن، دموکراسی را به هر صورت ممکن (شکلی یا محتوایی) حرام؛ و در حکم تشبه به کفّار می‌دانند. از دید آنان، حکمِ تظاهرات نیز چنین است؛ و از جامعه‌ای می‌گوییم که انتقاد از شاهان سعودی به منزلة خروج بر حاکم است؛ و مجازات سختی در انتظار منتقدان است. احکام تحریم تظاهرات، انتخابات، دموکراسی و ... در فتاوی رسمی بن باز و ابن جبرین و آل الشیخ و دیگران موجود است و به دلیل قیام‌های مردمی جهان عرب در سال 2011 م، کلیّه فتاوی مذکور در شمار میلیونی بازنشر شدند و این امر موضوعی پنهانی نیست.

آیت‌الله باقر النمر چندین بار دستگیر شد؛ اما آخرین دستگیری وی در سال 2012 م، به دلیل سخنرانی‌اش جهت مطالبه عدالت بود. معظم له همواره بر اعتراضِ مدنی و آرام تأکید داشت و جالب‌توجه آنکه چنانکه در وب‌گاه رسمی او آمده است، او نه‌تنها استفاده از سلاح را جایز نمی‌دانست، بلکه حتی پرتابِ سنگ به سوی مأمورین امینی را مُجاز نمی‌شمرد. مطالبات او عموماً اصلاح نظام بر مبنای عدالت؛ حقِ آموزش مذهبی کودکان بنا بر مذهبشان؛ اجتناب دولت از فرقه‌گرایی در جامعه؛ و درخواست جهت بازسازی «قبرستان مطهر بقیع» بود که توسط پدرِ ملک سلمان، پادشاه کنونی عربستان تخریب شد و این مطالبة دیرپای خیل عظیمی از مسلمانان است که برای بیان مطالبات مذکور باید کتابی جداگانه نوشت.

اتفاق مهمی که در حکم شهادت آیت‌الله باقر النمر رخ‌داده است و باید جهان اسلام متوجه ابعاد آن باشد، آن است که در حکم مذکور «انتقاد از حاکم» به منزلة «خروج مسلحانه بر او»؛ و به مثابة تروریسم تفسیر شده است. این همان گفتمان تکفیری است که پیش‌تر در باب ادعیه ناپاک مفتیان وهابی علیه شیعیان امامیّه و سنیان غیر وهابی، بیان شد. البته از آل خلیفه هیچ انتظاری جز تأیید حکم آل سعود نبود؛ ولی برخی از شیوخی که حکم اعدام مذکور را بدون بررسی واقعیات؛ ناخوانده و نادیده پذیرفتند، شایسته سرزنش‌اند؛ زیرا با پذیرش حکم مذکور، اندیشه‌ای را بنا نهاده‌اند که می‌تواند در آینده توجیه‌گر قتل هزاران مسلمانِ مصری و تونسی و ... باشد. اما آیا انتقاد از آل سعود فی نفسه عملی تروریستی است؟ جالب است که در «بیانیه رسمی وزارت کشور سعودی» (مورخ 7 مارس 2014 میلادی) اعضای جماعت اخوان المسلمین در سعودی و خارج از سعودی (مصر) نیز تروریست معرفی شده‌اند؛ آنهم در جایی که آل سعود به شیخ عدنان العرعور، مفتی تکفیری جبهه النصره و بسیاری از تروریست‌های تکفیری در سوریه، جایزة بین المللی نایف بن عبدالعزیز را اهداء کرده است (و ناگفته نماند که اردوغان به خاطر خدماتش به اسلام! در 2010م برنده جایزة جهانی ملک فیصل شد!)

به هرحال آیت‌الله نمر باقر النمر با این بهانه به شهادت رسید. اعدام‌های اخیر در سعودی، که به لحاظ تعداد اجرای احکام در یک روز، یکی از بی‌سابقه‌ترین اعدام‌ها در تاریخ معاصر سعودی است؛ در فضای امنیتی حاصل از جنگ آل سعود با مردم یمن رخ داده است.

با وقایع اخیر باید بصیرت و آگاهی‌مان را بیشتر کنیم. بدون تردید؛ آل سعود، از هیچ اقدامی – مستقیم و یا غیرمستقیم – برای ضربه زدن به ما خودداری نخواهد کرد. در نگاه شیوخ وهابی، هیچ ملاحظة اخلاقی در رابطة با مسلمانان غیروهابی از جمله ایرانیان، جایی ندارد. باید در عالی‌ترین سطح چه امنیتی و چه اقتصادی و چه فرهنگی در آماده باش کامل بود. آل سعود مهره‌ای از یک برنامه عظیم‌تر در منطقه است. یکبار با فروپاشی عثمانی جغرافیای جهان اسلام دگرگون شد، بار دیگر این ایده در دستور کار استعمارگران است. ما باید مرکزی برای رصدِ مستمر وقایع جهان اسلام بنا کنیم؛ نه از بابِ مراکزِ بی‌خاصیتی که اندکی پس از تأسیسشان، گرفتار کاغذبازی‌های اداری خود می‌شوند؛ و آخر سر اگر بتوانند مشکل خودشان را حل کنند، هُنر کرده‌اند؛ بلکه باید مراکزی از بابِ اطلاعات و عملیات که نظام‌مند اطلاعات را از سراسر جهان اسلام جمع‌آوری کند؛ همه‌جا ردپای دشمنان وحدت اسلامی را دنبال کرد، مراقب دوستان بود و تکه‌های جورچین وقایع و اندیشه‌ها را کنار هم بچیند؛ تا تصمیم‌گیری‌ها با افقی بسیار وسیع‌تر و با آگاهی و بینشی عمیق‌تر انجام شود و در خدمت مسلمانان جهان و شعار وحدت اسلامی به کار گرفته شود.

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات انسانی


http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13941015001608

 

اقدامات تفرقه‌افکنانه جریانِ لندن نشین با استفاده از نام روحانیت شیعه

گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»  این روزها نمی توان از تلاش برخی گروه ها و جریان های منحرف که همه توان و نیروی خود را خرج مقابله با وحدت مسلمانان نموده، برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان و بالا گرفتن نزاع و دشمنی میان آنان و در نتیجه تضعیف اسلام تلاش نموده اند، چشم پوشی کرد؛ لذا به بهانه میلاد حضرت ختمی مرتبت و نامگذاری هفته وحدت در گفتگو با دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی؛ عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، به بررسی و ریشه یابی اعتقادات و رفتارهای برخی از این گروه ها و جریان های انحرافی پرداخته ایم.


«خبرگزاری دانشجو»- مهم‌ترین آسیب‌های فرا روی حوزه‌های علمیه ناشی از چه عواملی است؟

ثمر حسینی: حوزة علمیه مکان آموزش علوم آل محمد (ص) است. علمای شیعه همواره تاکید کرده‌اند که علم باید توأم با عمل باشد و این اقتضای آن علوم شریف است، یعنی تعلیم علم باید همراه با انجام واجبات و ترک محرمات و عمل به سنت نبوی و اخلاق اسلامی باشد.
هرگاه فراگیری این علوم بدون تهذیب نفس باشد، خطراتِ عدیده‌ای برای افراد و بلکه کل جامعه ایجاد می‌کند و اگر خوب دقت شود، فرقه سازی‌ها و دعاوی باطل آنان ناشی از عدم تهذیب نفس و عدم پایبندی به تقوای الهی بوده است. 

ضرورت تهذیب نفس و اهمیت ویژه آن در فراگیری علوم الهی سخت مورد توجه و اهتمام مرحوم حضرت امام خمینی (ره) بود. اینکه حتی علمای بزرگ شیعه خود را بی‌نیاز از حضور در درس اخلاق و تذکر و یادآوری مباحث آن ندانسته‌اند عظمت مطلب را می‌رساند. بسیاری از انحرافات سیاسی افراد و یا شتاب در انتشار رساله عملیه و مانند آن ناشی از عدم تهذیب نفس و تمایل به قدرت و شهوات نفسانی بوده است.
علاوه بر این‌ها جامع‌نگری نیز از ویژگی‌هایی است که هر فرد حوزوی باید داشته باشد. این موضوع در آثار و سخنان مرحوم حضرت امام خمینی (ره) و نیز مرحوم علامه عبدالحسین امینی (ره) و مقام معظم رهبری و بسیاری دیگر از علما و نویسندگان دیده می‌شود. محمدرضا حکیمی به درستی در وصف علامه امینی می‌نویسد که «او درک می‌کرد که جهان، امروز صاحب صدها جریان فکری، فلسفی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی و نظامی بین‌المللی است؛ بنابراین، مرزبان حماسۀ جاوید و سرپرستی کلیت مواریث علمی و حقوقی و اجتماعی و سیاسی و اقدامی علی و آل علی را نمی‌‌توان فدای چند سال فقه و اصول خواندن و طلبگی کردن فلان آقا کرد.»
حال اگر آموزش حوزوی همراه با تهذیب نفس نباشد و یا آن جامع‌نگری لازم در علوم حوزوی کسب نشود، احتمال افتادن در مسیرهای انحرافی و نادرست افزایش می‌یابد برای مثال، علامه وحیدی از نوادگان مرحوم آیت‌الله آقا محمدباقر وحید بهبهانی (ره) و از شاگردان آقا ضیاءالدین عراقی (ره) بود که اجازات متعدد اجتهاد از علما دریافت کرده بود؛ ولی چه سود از آن خاندان شریف و از آن اساتید بزرگ اگر نفس تهذیب نشده باشد.
او در سال 1314 شمسی که موضوع مجالس میهمانی زن و مرد و کشف حجاب اسلامی بر پا می‌شد، درحالی‌که ملبس بود، همراه با همسرش وارد مجلس میهمانی دولتی شد و قصیده‌ای طولانی را که در مذمت حجاب سروده بود در آن مجلس خواند که مطلع آن این است: «به شرع احمد مرسل حجاب لازم نیست.» و بعدها عمامه و قبا و عبا را برداشت و به تعبیر مرحوم علامه حسینی طهرانی (ره) در کتاب «رساله نوین دربارة بناء اسلام بر سال و ماه قمری» فُکُل و کراوات و زُنار بست و تا آخر عمر با عنوان سناتور علامه وحیدی، در خدمت خاندان پهلوی بود. تعابیر قرآنی علامه حسینی طهرانی از فرجام سوء این فرد بسیار آموزنده و تکان‌دهنده است.
چنین افرادی امروزه نیز دیده می‌شوند. برای مثال، می‌توان به مهدی خلجی اشاره کرد که زمانی در حوزه علمیه تحت آموزش بود و البته سطح آموزش او بسیار نازل بود. او با گرایش به مباحث روشنفکری دینی و سکولار جهان عرب، به تدریج جذب مراکز و مؤسسات مطالعات راهبردی ایالات‌متحده آمریکا همچون (مرکز مطالعات راهبُردی واشنگتن) و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی غربی شد و مطابق منافع آمریکا علیه ایران فعالیت کرد.


از سوی دیگر نمونه‌ای همچون سید ابوالفضل برقعی نیز در جای خود جالب‌توجه است که به تدریج مبدل به یک فرد سلفی وهابی شد و این تحول در او تدریجاً روی داد. او ابتدا منتقد تصوف شد، سپس منتقد برخی از باورهای شیعی و در نهایت منتقد اصل تشیع شد و وهابی شد. در این زمینه پیشنهاد می‌کنم به کتاب «جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی - سیاسی ایران» تألیف حجت‌الاسلام آقای رسول جعفریان مراجعه شود که فصل مفیدی با عنوان «جریان‌های تجدید نظر طلاب در عقاید شیعه» دارد.
همچنین من اخیراً با افرادی مواجه شده‌ام که «ایده روحانیت منهای لباس» را در سر می‌پرورانند و هرچند جریانی معدود هستند ولی به طور جدی باید با آن مقابله کرد. آن‌ها لباس را بنا بر موقعیت سنجی می‌پوشند و همواره عبا و عمامه‌ای برای آن موقعیت‌های ویژه، در کمد اتاقشان آماده دارند.
ما باید حساب این عده معدود را از روحانیت اصیل جدا کنیم. لباس روحانیت لباس اسلام، لباس شرافت، لباس عزت و سربلندی است و این لباس سنت رسول اکرم (ص) و اهل‌بیت شریف ایشان (ع) است.
در اینجا خاطره‌ای را از مرحوم آیت‌الله سید محمدحسین حسینی طهرانی (ره) نقل می‌کنم که خود بی‌واسطه در بیت ایشان شاهد بوده‌ام. در نیمه شعبان سال 1413 قمری، در بیت حضرت علامه، به روال معمولشان در چنان ایامی، مراسمی برگزار شد. در آن روز بنا شد تا برخی از طلاب را ملبس به لباس روحانیت کنند. عمامه‌هایی آماده (بسته‌شده) آوردند. ایشان مقداری دربارة اهمیت لباس روحانیت و مقاصد رژیم پهلوی از مبارزه با آن سخن به میان آوردند و اشاره‌ای نیز به کوشش رژیم پهلوی در ایجاد مراکز دینی دانشگاهی به عنوان بدیل حوزه کردند و مثالی را هم از الازهر مصر و کوشش در دولتی کردن آن فرمودند.
سپس توضیح دادند که: «ملبس شدن روحانی باید به طریقة سنت نبوی باشد که حضرت رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم در روز غدیر خم، خود عمامه را بر سر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام بستند». آنگاه علامه حسینی طهرانی ایستادند و عمامه آماده را باز کردند و بر سر یکی از طلاب که سیدی بود، بستند. این نگاه به لباس روحانیت، برگرفته از غدیر خم و آن سنت اصیل، موضوع و مطلبی بسیار عظیم است.
این را هم اضافه کنم که زمانی در مسجد حاج حکیم شهر مشهد مقدس، از مرحوم آیت‌الله حاج سید جواد فقیه سبزواری (ره) در خصوص لباس روحانیت سئوال کردم؛ پاسخ ایشان سخت قاطع بود: «اگر فردی ملبس به لباس روحانیت شود و گاه و بیگاه بخواهد آن را بپوشد یا نپوشد (با لباس روحانیت بازی کند.)، چنان آلوده و پلید است که اگر خود را آب هم بکشد باز هم پاک نمی‌شود. یا لباس را نپوشید و یا اگر می‌پوشید بدان ملتزم باشید.»
در واقع روحانیت به معنای اصطلاحی، علاوه بر تحصیل علوم آل محمد (ص) در سنتی پیوسته و شناخته‌شده، انجام واجبات و ترک محرمات و رعایت مستحبات و اخلاق نبوی(ص)، التزام به لباس روحانیت به مثابه سنتی نبوی است. در خصوص آسیب‌شناسی حوزه‌های علمیه علاوه بر سخنان مرحوم حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری، مراجعه به آثار استاد شهید مرتضی مطهری و استاد محمدرضا حکیمی پیشنهاد می‌شود.

 
«خبرگزاری دانشجو»- در سال‌های اخیر جریانِ لندن نشینی با استفاده از نام روحانیت شیعه اقدامات تفرقه‌افکنانه‌ای داشته‌اند که نمونه‌ای از آنان جریان یاسر الحبیب با حمایت سید مجتبی و سید صادق شیرازی است، در این زمینه تاریخچه‌ای از این جریان را برای مخاطبین ما بفرمایید.


ثمرحسینی: یاسر الحبیب فرد روحانی‌نمای کویتی و از شاگردان سید مجتبی شیرازی و سید صادق شیرازی است که به دلیل توهین به مقدسات اهل سنت و همسر پیامبر گرامی اسلام، تابعیت کویتی‌اش سلب شد. او با حمایت بریتانیا به لندن رفت و در آنجا پناهنده سیاسی شد و هیئت خدام المهدی را که پیش‌تر در کویت تأسیس کرده بود، در لندن راه‌اندازی کرد.

 


در کنار آن پاره‌ای نشریات و شبکه‌های ماهواره‌ای با حمایت سید مجتبی شیرازی تأسیس کرد. البته مواضع برادران شیرازی (سید محمد، سید صادق و سید مجتبی) فرزندان مرحوم آیت‌الله سید مهدی شیرازی را باید در طول مراحل مختلف تاریخی زندگی‌شان مدنظر قرار داد. هیچ یک از اینان در مرکزیت مرجعیت شیعه قرار نداشته‌اند و مرجعیت آنان محلی بوده است.
مرجعیت اصلی شیعه پس از آیت‌الله العظمی بروجردی در اختیار علمای بزرگی همچون آیات عظام امام خمینی، مرعشی نجفی، گلپایگانی، خویی، اراکی و ... و اکنون آیات عظام سیستانی، مقام معظم رهبری، مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و دیگران است.
با این وجود سید محمد شیرازی و برادرانش در جوانی جهت کسب مرجعیت شتاب کردند و در میان برخی از شیعیان کویتی و عراقی طرفدارانی یافتند و این شتاب در اعلام مرجعیت، با سیره و منش علمای بزرگ شیعه همچون مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت فومنی و یا آیت‌الله العظمی اراکی و دیگران که سعی در دوری از این عناوین داشتند، متفاوت است.
سید محمد شیرازی جز در مقطعی کوتاه، روابط سردی با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی (ره) داشت. برخی از آن مسایل در کتاب خاطرات آیت‏‌الله سید عباس خاتم یزدی بازگو شده است. البته عناد سید مجتبی شیرازی با انقلاب اسلامی ایران که گاه آشکارا تا تکفیر علمای بزرگی پیش‌رفته و فیلم‌های سخنرانی‌هایش در وبگاه‌های سلفی معمولاً به عنوان شاهدی از تعارضات درونی شیعه جهت مخاطبان بی‌اطلاع جهان عرب پخش می‌شود، موضوعی پنهانی نیست.
آنان اصول اخلاق و تهذیب نفس را رعایت نکرده‌اند؛ زیرا زمانی که حرمت مراجع تقلید شیعه، همچون آیات عظام محمدتقی بهجت فومنی (ره) و مکارم شیرازی توسط یاسر الحبیب شکسته شد، اخلاق و ادب اسلامی اقتضا می‌کرد، حمایت از او برداشته شود و نه آنکه چنین حمایتی با صدور اجازه روایتی سید صادق شیرازی و انتشار آن در وب‌گاه یاسر الحبیب تشدید شود.
یاسر الحبیب با گستاخی تمام آشکارا آیت‌الله بهجت را فردی منحرف نامید و توهین‌ها به حضرت آیت‌الله سیستانی و مقام معظم رهبری کرد و آن را در وب‌گاه خود، چه به زبان عربی و چه به زبان فارسی منتشر کرد. اما علاوه بر این بی‌ادبی و گستاخی، آنان فاقد جامع‌نگری نیز بوده‌اند. مراجع شیعه، محل رجوع همه مسلمانان و نه تنها شیعیان بوده‌اند و همواره بر وحدت اسلامی و پرهیز از دودستگی در صفوف امت تاکید کرده اند.

راز موفقیت حضرت آیت‌الله العظمی سیستانی در عراق توجه به همین سنت حسنه علمای بزرگ شیعه است. او به عنوان مرجع همه عراقی‌ها و نه فقط شیعیان عمل کرده است؛ از این رو، زمانی که این فتوا صادر ‌شد که تعرض به مساجد اهل سنت در حکم تعرض به مراقد اهل‌بیت (ع) است، دار الافتای مصر به بیداری علمای شیعه می‌بالد و افتخار می‌کند.

منسوبان این جریان، چنانکه اشاره خواهم کرد، کوشش کرد تا با تحریک احساسات برادران اهل سنت، خود را در محور توجهات جهان اسلام قرار دهد و این بدترین شیوه برای کسب شهرت است.پیش از آنکه این گروه با اهل سنت در تعارض باشند، با مراجع بزرگ شیعه در تعارض هستند. البته برخوردهای ناشایست آنان با علمای شیعه، برکاتی هم داشت و آن اینکه مسلمانان جهان دریافتند که پیش از آنکه این گروه با اهل سنت در تعارض و دشمنی باشند، با مراجع بزرگ شیعه در تعارض و اختلاف هستند؛ بنابراین با ایجاد امکان تمییز برای مسلمانان جهان، امکان سوءاستفاده از عنوان شیعه و یا ایران توسط استعمارگران غربی و جاهلان و مغرضان گرفته شد.


«خبرگزاری دانشجو»- آیا می‌توان جهت‌گیری‌های این جریان را انحرافی دانست؟


ثمرحسینی: ما در نگاه وحدت‌گرایانه و تقریبی مرحوم آیت‌الله العظمی سید حسین بروجردی (ره) و بسیاری از علما و مراجع بزرگ شیعه هیچ تردید و ابهامی نداریم و مگر نه این است که حتی علامه امینی در مقدمه مجلد هشتم الغدیر به صراحت می‌نویسد: «الغدیر در دنیای اسلام، صف‌ها را متحد خواهد ساخت. او در ذیل این بحث اثبات می‌کند که الغدیر بسیاری از سوء تفاهمات را حل می‌کند و موجب نزدیک‌تر شدن مسلمانان به یکدیگر خواهد شد و شهید مرتضی مطهری (ره) و علامه محمدتقی جعفری (ره) و علامه سید مرتضی عسکری (ره) هر یک در مقالاتی جدا از نقش تقریبی علامه امینی تقدیر کرده‌اند.
علامه عسکری به درستی بیان می‌کند که امینی ثابت کرد که وحدت مسلمانان با ترک تحقیق و پژوهش در مسایل اختلافی که بخش عمده‌ای از آن بر اثر احادیث مجعول و تاریخ مجعول شکل گرفته است، محقق نمی‌شود؛ بنابراین باید همچون علامه امینی، به قصد فهمیدن و فهماندن عقاید اسلام وارد تحقیق و پژوهش شد و درعین‌حال ادب و اخلاق اسلامی را رعایت کرد.
برادری اسلامی و رفع اختلاف‌ها با نمایش توهین و تحقیر و ناسزا گفتن به یکدیگر هرگز روی نخواهد داد. علامه امینی ادب پیشه کرد و کتاب الغدیر جاودانه شد. مسلمانان نیازمند آن هستند که در بررسی اختلافات، ادب دینی، شرافت اسلامی، عفت کلام و راست‌گویی و امانت‌داری حفظ شود؛ بنابراین شخصیت‌های این‌چنینی مصلحانی اجتماعی هستند که جهت اصلاح امت به نقد ضابطه‌مند آثار مختلف مبادرت کرده است نه آنکه افتخارشان توهین و تحقیر دیگران باشد.
یاسر الحبیب با استناد به اجازة روایت سید صادق شیرازی و حمایت سید مجتبی شیرازی فعالیت دینی خود را مشروع قلمداد می‌کند و چنانکه گفته شد، در چارچوب هیئت «خدام المهدی» در لندن به دشمنی با شیعه و اهل سنت می‌پردازد.
جنجالی‌ترین اقدام زشت او که شدیداً بر مطالعات شیعه‌شناسی اهل سنت تأثیرگذار بوده است، برگزاری مراسم جشن در روز درگذشت عایشه همسر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) (در تاریخ 17 رمضان 1431 ق) و توسعة این‌گونه جشن‌ها به سالروز وفات دیگر صحابة آن حضرت است.
البته مسئله تنها به سخنرانی مذکور ختم نشد. وابستگان به هیئت خدام المهدی کتاب «... الوجه الآخر لعائشة» (کلمه اول عنوان کتاب را بیان نکردم) از تألیفات یاسر الحبیب را در هفت فصل و در بیش از یک هزار صفحه به چاپ رساندند که در طی یکی از فصول ننگین آن به زشتی به مقدسات مسلمانان توهین کردند. نیز می‌توان به کتاب «فصل الخطاب فی تاریخ قتل عمر بن خطاب» تألیف ابوالحسین خوئینی اشاره کرد که توسط همین افراد در لبنان منتشر شد. این کتاب به دنبال تحریک برادران اهل سنت است و به دنبال تعیین دقیق تاریخ قتل خلیفه دوم به منظور مشخص ساختن تاریخ جشن و سرور برای همفکرانشان است و اینکه در لبنان منتشر شد، نشان از توطئه‌ای علیه حزب‌الله لبنان داشت که به موقع با واکنش سید حسن نصرالله ناکام ماند.
این‌گونه اقدامات فتنه‌انگیزی در میان مسلمانان است و ادامة آن را می‌توان در سخنرانی شب هفتم ذی الحجة 1431 ق یاسر الحبیب به مناسبت شهادت امام باقر (علیه‌السلام) دید که در آن می‌خواهد تا در عراق نام خیابان‌ها و بناهایی مانند خیابان رشید، خیابان منصور، دانشگاه مستنصریه و... تغییر کند؛ اما آیا مشکل عراق در حال حاضر نام خیابان‌های آن است؟ اینجاست که تفاوت سطح بیداری و وسعت دید مراجع بزرگی چون آیت‌الله العظمی سیستانی با این جماعت قلیل به خوبی آشکار می‌شود.  چنین دعوتی به ویژه در شرایط کنونی تنها به ایجاد تنفر مذهبی در عراق (و دیگر ممالک اسلامی) منجر می‌شود.
از سوی دیگر همین برنامه تفرقه‌افکنانه از سوی برخی از مخالفان وحدت اسلامی در بحرین دنبال می‌شود. سلفی‌های وهابی کوشش می‌کنند تا اهل سنت بحرین را با این عنوان که اسامی خیابان‌ها و شهرهایشان شیعی و صفوی شده است و یا در عراق نام شهر الثورة به الصدر تغییر یافته است، بر ضد شیعیان تهییج ‌کنند که نشان می‌دهد که استعمارگران از هر فرصتی برای ایجاد دشمنی در میان مسلمانان استفاده می‌کنند و در واقع افرادی چون یاسر الحبیب خواسته یا ناخواسته بازیچه آنان شده‌اند.


«خبرگزاری دانشجو»- خطر این جریان از چه جهت است؟


ثمر حسینی: خطر اصلی این گروه در کوششی است که جهت تخریب وحدت اسلامی به کار بسته‌اند. سمت‌و‌سوی اقدامات یاسر الحبیب در وهلة اول متوجه دشمنی با علمای تقریبی اهل سنت است که خود می‌تواند عزم آنان را بر تقریب مذاهب اسلامی و طرد چنین رویکردهای غلطی در جهان اسلام بیشتر کند.
همچنین نباید از نظر دور داشت که گروه‌های سلفی بیش از هر گروه‌ دیگر، در فضای اینترنت به نام محکومیت این عمل به انتشار آن پرداخته‌اند و حتی بخشی از کتاب خوئینی را جهت دانلود در اینترنت گذاشته‌اند. در این موضوع که یاسر الحبیب به دنبال ایجاد تضاد و فتنة قومی و مذهبی در میان مسلمانان است، شکی نیست. من در مجلد دوم کتاب شیعه شناسی معاصر اهل سنت که توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر خواهد شد، نشان داده‌ام که از سال 2010 میلادی، همزمان با فعالیت یاسر الحبیب، مرحلۀ جدید و متمایزی در تشدید ادبیات شیعه هراسی توسط مخالفان وحدت اسلامی آغاز شد و البته فصل کوتاهی از مجلد اول آن کتاب را درباره محکومیت اقدامات یاسر الحبیب نوشته‌ام.

این عمل دستاویزی برای حمله به شیعه (و نه به شخص یاسر الحبیب و مراکز جاسوسی بریتانیا) توسط شیوخ وهابی شد. در اینجا باید توجه داشت که در موارد این‌چنینی، مضمون تمامی وب‌گاه‌های ضد تقریبی موجود، در اقدامی ظاهراً هماهنگ، بر اساس مضامین جدید شیعه‌هراسی تغییر می‌کنند. ازاین‌رو دامنة تبلیغاتِ شیعه‌هراسی به مرور زمان شیبی تندتر از قبل به خود می‌گیرد و عملاً تولیدات رسانه‌ای این گروه در خدمت شبکه‌های ماهواره‌ای سلفی وهابی می‌شود. از سال 2010 میلادی، همین اقدامات در کنار اتهام قدیمی و ناروای «اعتقاد شیعه به تحریف قرآن»، از مهم‌ترین دلایل توجیه‌کننده عملیات تروریستی علیه شیعیان شد. برخی از شیوخ سلفی که در برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای غالباً منسوب به سعودی، عمل زشت یاسر الحبیب را به شیعه و نه جریان او نسبت داده‌اند و با بهره‌برداری از اقدامات نمایشی این گروه، حکم به تکفیر شیعه می‌دهند، عبارت‌اند از: شیخ حسن مشهور، محمد الزغبی (در شبکه الخلیجیه)، محمد العریفی (در شبکه الحکمه)، محمد حسان (در شبکه الرحمه)، یوسف الاحمد (در شبکه صفا)، عدنان عرعور (در شبکه صفا)، ابوالاشبال الزهیری (در شبکه الناس)، مازن السرساوی (در شبکه‌های الحکمة و صفا)، سعد البریک (در شبکه صفا)، مصطفی العدوی (در شبکه صفا)، عبدالرحمن الدمشقیه (در شبکه صفا)، ولید الرشودی (در شبکه صفا)، حسن الحسینی (در شبکه صفا)، محمود المصری (در شبکه الناس) و ...
البته دیدگاه دیگر آنان همچون سید صادق شیرازی که معتقدند که «هیچ‌چیز جای قمه زدن روز عاشورا را نمی‌تواند بگیرد» و دائماً می‌خواهند تا شیعیان با قمه زدن خون خود را در روز عاشورا به زمین بریزند، دستاویزی برای حملات روانی علیه شیعیان است که تصویری زننده از شیعیان را نمایش می‌دهد. این پافشاری بر قمه زنی بر سر و بدن شیعیان، بیانگر تقابل آن‌ها با فتوای شجاعانه مقام معظم رهبری و بسیاری از علمای شیعه در این زمینه است.


«خبرگزاری دانشجو»- در مقابل این جریان چه اقداماتی صورت گرفته است و بهترین پیشنهاد برای کم کردن آسیب این جریان به جامعه شیعه و مسلمان چیست؟


ثمر حسینی: اولین موج واکنش‌ها در اعتراض به اقدام فتنه‌انگیز آنان در توهین به مقدسات اهل سنت، همزمان با برادران اهل سنت، در میان علمای شیعه روی داد. از میان آن‌ها می‌توان به فتوای قاطع مقام معظم رهبری در حرمت توهین به مقدسات اهل سنت اشاره کرد؛ نیز باید به بیانیة مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در تهران که در آن زمان حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمدعلی تسخیری دبیر کل آن بودند. اعلامیه علمای شیعة منطقة احساء عربستان و نیز فتاوی برخی از علماء و مراجع بزرگ تشیع مانند آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی از دیگر اقدامات مهم در این زمینه بوده است؛ ایشان یاسر الحبیب را یا مزدور و مأمور دانست و یا سفیه و دیوانه.
از علمای شیعه کویتی و عربستانی که در محکومیت اقدام یاسر الحبیب بیانیه صادر کرده‌اند می‌توان به مرحوم شیخ عَمری، شیخ حسین معتوق، شیخ حسن صفار، شیخ علی آل ‏محسن، شیخ عبدالجلیل السمین، شیخ نمر و سید هاشم السلمان اشاره کرد. حزب‌الله لبنان نیز واکنش تندی به این اهانت‌ها داشت.
این‌چنین بر خلاف خواستة یاسر الحبیب، بازتاب‌های اقدام زشت او موجب اهمیت یافتن ضرورت تقریب مذاهب اسلامی شد. بار دیگر فتاوی تقریبی علمای شیعه که پیش از این صادرشده بودند، مورد استناد قرار گرفتند؛ و نیز مجموعة جدیدی از فتاوی تقریبی تولید شد که باید برای نسل‌های بعدی به تمامی بایگانی شود و چنانکه گفته شد، با اهانت‌های آنان به علمای شیعه، مرز میان شیعه و گروه‌هایی مانند هیأت خدام المهدی لندن به خوبی از یکدیگر جدا شد.
بنابراین باید با ایجاد بایگانی قابل رجوع از فتاوی علمای تقریبی شیعه و اهل سنت، ایجاد بایگانی مستند قابل رجوع از سوابق افراد، مشخص کردن خطوط و مرزهای افراد جهت روشن شدن مواضع افراد با یکدیگر جلوی بسیاری از پیامدهای این جریان را گرفت. در کنار همه اینها باید وصایای مرحوم امام خمینی را درباره روحانیت جدی گرفت و محقق ساخت.


منبع: خبرگزاری دانشجو: کد خبر 287523  - ۲۸ / ۱۰ / ۱۳۹۲

http://www.snn.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=6&Id=287523&Sgr=1006

ادامه نوشته

بهائیت دین نیست یک حزب است.

 

ادامه نوشته

هم اندیشی علمی بررسی راهکارهای حقوقی بین المللی مقابله با شیعه ستیزی



پیرو اخبار نگران کننده مربوط به نقض حقوق شیعیان و اقدامات تکفیری علیه آنها در برخی کشورها و با هدف تدوین راهکارهای مناسب علیه اقدامات تکفیری وخشونت طلبانه، با هماهنگی انجام شده توسط کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران وموسسه اطلاعات وتحقیقات اسلامی ، هم اندیشی علمی  با حضور اندیشمندان حقوقی و پژوهشگران فرهنگی در محل کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران  برگزار شد. در این نشست علمی 7 مقاله علمی از سوی اساتید  و متخصصین حقوقی و فرهنگی با عناوین زیر  ارائه شد:

  •  «بررسی راهکارهای حقوقی حمایت از حقوق بشر شیعیان با نگرش بر موازین بین المللی در حیطه آزادی بیان و ظرفیتهای حقوق داخلی کشورهای دارای وضعیت منفی رعایت حقوق شیعیان»توسط دکتر باقر انصاری عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
  • « بررسی راهکارهای حقوقی بین المللی مبارزه با نقض حقوق بشر شیعیان با بهره مندی از موازین بین المللی حیطه حقوق اقلیت­ها» توسط دکتر ستار عزیزی عضو هیئت علمی دانشگاه همدان
  • «بررسی ظرفیت­های موازین حقوقی بین المللی مربوط به مقابله با تروریسم با هدف ارائه راهکارهای پیگیری حقوقی در مورد اقدامات تروریستی و تکفیری علیه شیعیان» توسط دکتر محسن عبداللهی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
  •  « راهکارهای  حمایت از حقوق شیعیان با استفاده از ظرفیتهای موازین بین المللی در حیطه آزادی­های دینی و منع تبعیض و نفی هر گونه نابردباری وبیگانه ستیزی» توسط دکتر علی خرم استاد دانشگاه و نماینده پیشین ایران نزد دفتر سازمان ملل در ژنو
  •  «راهبردعلمای شیعه برای حفظ حقوق و هویت شیعیان» توسط حجت­ الاسلام  والمسلمین حسن طارمی معاون علمی بنیاد دائره المعارف اسلامی
  •  «شیعه ستیزی معاصر سازمان یافته در جهان اسلام و راهبردهای مقابله فرهنگی و حقوقی با آن» توسط دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
  • «رویکرد بین المللی به نقض حقوق بشر شیعیان» توسط دکتر سیدکاظم سجادپور عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل

 پس از ارائه مقالات این هم اندیشی علمی، اساتید  وکارشناسان حاضر در جلسه به اظهار نظر و طرح دیدگاه خود پرداختند ودر پایان جلسه دکتر محمد نهاوندیان رئیس موسسه اطلاعات وتحقیقات اسلامی ضمن تشکر از مجموع شرکت کنندگان در این نشست پر بار علمی، بر ضرورت دفاع از حقوق همه مسلمانان اعم از شیعه وسنّی در سطح جهانی تاکید کرد. وی  افزود که اسلام  منادی صلح است و نباید اجازه داد که برخی با اندیشه های نادرست یا رفتارهای خشن تصویر منفی از اسلام ارائه کنند.وی هم چنین خواهان این شد که پیشنهاد رئیس جمهور در سازمان ملل که به صورت قطعنامه نیز مورد تصویب جهانی قرار گرفت چارچوبی برای اقدامات متنوع فکری و عملی علیه رویکردهای خشونت طلبانه  اعم از اقدامات تکفیری ها یا غیر آنها قرار گیرد.گزارش محتوائی این نشست بزودی از سوی امور پژوهشی کمیسیون تدوین ومنتشر خواهد گردید.

روابط عمومی کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران

منبع: سایت رسمی کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران

جریانهای فکری ضدتشیع در جهان اسلام

جریانهای فکری ضدتشیع در جهان اسلام عنوان گزارشی است که توسط دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی نوشته شده و اخیراً توسط مرکز مطالعات فرهنگی بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، به عنوان گزارشی راهبردی منتشر شده است.
گزارش سخنرانی مذکور برگرفته از سخنرانی نویسنده در چهارمین نشست علمی مرکز تحقیقات امام علی (علیه‌السلام) در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که همراه با پاره‌ای اضافات و توضیحات تکمیلی تهیه و چاپ شده است . 

http://www.ihcs.ac.ir/Pages/Features/NewsDetail.aspx?id=7053

خطر گسترش بی ضابطه حکمت صدرایی - دكتر كاميار صداقت ثمرحسيني

چندین سال پیش در جلسة دفاعیه‌ رساله‌ای حضور داشتم که دانشجو بر مبنای رویکرد نظری عمدتاً غربی، در پی یافتن مبانی فلسفی آرای فقهی امام (ره) بود. همچنین در مقالاتی دیده می شود که بحث از مبانی حکمت صدرایی امام در فقه ایشان می‌شود. در اینگونه موارد گفته نمی‌شود که ...

ادامه نوشته

درباره شیعه‌شناسی - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

ادامه نوشته

بیداری اسلامی، شکافی عمیق در مبانی نظریه‌ی سیاسی شیوخ سلفی

 
 
 
دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی - استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
 
 
 
 
 
 
پیش‌فرض غالب نظرات شیوخ رسمی سلفی، پذیرش حکومتِ حاکم ظالم و حرمت خروج علیه آن به عنوان اصلی برآمده از دین است و طبق آن تنها زمانی خروج مشروع است که حکم تکفیر حاکم صادر شده باشد. نوشتار حاضر نگاهی گذرا به موضع امام خمینی (رحمت الله علیه) در قبال قیام علیه ظالم و مقایسه‌ی آن با دیدگاه شیوخ سلفی است.
  
گروه سیاسی برهان/ دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی
 مهم‌ترین پیامدِ قیام‌های جهان عرب در سال‌های 1432 تا 1433ق که آن را باید مهم‌ترین عرصه‌ی بیداری اسلامی قلمداد کرد، محکوم کردن ظلم و تجدیدنظر در باب حکومت حاکم ظالم است. این در حالی است که چندین دهه پیش‌تر، امام خمینی(رحمت الله علیه) قیام علیه حکومت حاکم ظالم را تکلیفی شرعی قلمداد کردند و جهت حفظ اسلام آن را واجب دانستند. از این رو، جهان اسلام یک بار دیگر خود را نیازمند تجربه‌ی ظلم‌ستیزی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) می‌یابد. تجربه‌ای که با عنایت به دیدگاه‌های تقریبی و وحدت‌آفرین حضرت امام خمینی، در صورت تبیین مناسب آن، به سهولت قابل انتقال است.
 
 مسئله‌ی عدالت و به ویژه عدالت حاکم، از مسائل مطرح در حوزه‌ی کلام و اعتقادات اسلامی است. برای مثال، رساله‌ی «العقیده‌ الطحاویه» اثر طحاوی[1]  (230 تا 321ق) یکی از مراجع اعتقادی معروف اهل سنت است که در بند 72 آن، به ضرورت پیروی از حاکم ظالم و عدم خروج بر او، به عنوان یک اصل اعتقادی اشاره شده است (الطحاوی الحنفی، 1397، ص 11). شیوخ سلفی مانند ناصرالدین آلبانی (1333 تا 1420ق) در شرح فراز مذکور از آن کتاب، صراحتاً قیام و حتی کودتا بر ضد حکومت‌های عربی را بدعت دانسته‌اند (آلبانی، 1394، ص 33). از دیگر شارحان معاصر سلفی «عقیده طحاوی» عبارت‌اند از: عبدالعزیز بن باز (1330 تا 1420ق)، محمد بن صالح العثیمین (1347 تا 1421ق) و عبدالله بن عبدالرحمن الجبرین (1352 تا 1430ق) که همگی بر حرمت خروج بر حاکم نظر داده‌اند..[2]
 عقیده‌ی پذیرش ظلم، عقیده‌ای است که در مقاطعی از تاریخ اسلام شکل گرفته و به تدریج وارد مراجع اعتقادی شده است. به طور کلی، منابع مرجع آن، در قالب منابع حدیثی، اعتقادی و فتاوی فقهی طبقه‌بندی می‌شوند. منابع حدیثی عموماً شروحی است که محدثان بر ذیل روایات مربوط به خروج بر حاکم مسلمان نگاشته‌اند. غالب فتاوی شیوخ سلفی در این زمینه مستند به همین روایت‌ها هستند که عمدتاً در باب‌های مربوط به «امارت» یا «فتنه‌های آخرالزمان» در کتاب‌هایی مانند «صحیح بخاری» و «صحیح مسلم» و دیگر کتاب‌های حدیث اهل سنت نقل شده‌اند. برای مثال، به موجب روایتی از ابوهریره در «صحیح بخاری» (البخاری، 1400، حدیث 7137) و «صحیح مسلم» (مسلم، 1412، حدیث 1835) حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
 «من اطاعنی فقد اطاع الله و من عصانی فقد عصی الله و من أطاع امیری، فقد اطاعنی و من عصی امیری فقد عصانی» هر کس مرا اطاعت کند، اطاعت خدای کرده است و هر کس که از امر من نافرمانی کند، از امر خدای نافرمانی کرده است و آنکه امیر مرا اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و آنکه امیر مرا نافرمانی کند، از من نافرمانی کرده است.
 خاطر نشان می‌شود در پاره‌ای از این روایات تأکید شده است که اطاعت از امیر، مقید به غیر معصیت خدا شده است؛ ولی این قید، در ادبیات سلفیه‌ی رسمی، به معنای پذیرش حق مردم جهت قیام بر حاکم مسلمان (هرچند فاجر) نیست. برای مثال، در حدیثی از عبدالله بن عمر در «صحیح بخاری» (البخاری، 1400، حدیث 7144) آمده است: «السمع و الطاعه علی المرء المسلم فیما أحب و کره، ما لم یؤمر بمعصیه فإذا أمر بمعصیه فلا سمع و لا طاعه» فرمان‌برداری و اطاعت مادام بر انسان واجب است که معصیت خدا نباشد، در معصیت خدا، اطاعت و فرمان‌برداری نیست.
 به لحاظ منابع فتاوی فقهی، امروزه سایت‌های رسمی شیوخ سلفی مرجعی مهم در این زمینه‌اند. علی حلبی در کتاب «البراهین الواضحات فی حکم المظاهرات» فهرست اسامی مؤسسات افتاء و شیوخی را که حکم بر حرمت خروج بر حاکمان ظالم و ستمگر داده‌اند، چنین نام برده است (حلبی، 1432، صص 15 و 16):
 1. هیئت علمای کبار عربستان سعودی.
2.شورای دائمی بررسی‌های علمی و افتاء عربستان سعودی.
3.مرکز امام آلبانی.
4.عبدالعزیز بن باز.
5.ناصرالدین آلبانی.
6.محمد بن صالح العثیمین.
7.عبدالعزیز آل‌‌الشیخ.
8.عبدالمحسن العباد.
9.عبدالله بن سلیمان المنیع.
10.صالح بن  فوزان الفوزان.
11. بکر عبدالله ابوزید.
12. عبدالله بن غُدَیّان.
13.صالح الغصون.
14.عبدالعزیز الراجحی.
15. صالح آل‌الشیخ.
16.عبدالوهاب بن ابراهیم أبوسلیمان.
17. عبدالله بن عبدالمحسن الترکی.
18. عبدالله بن محمد آل‌الشیخ.
19. أحمد بن علی سیر المبارکی.
20. صالح بن عبدالله المطلق.
21. محمد بن عبدالکریم العیسی.
22. صالح بن عبدالرحمن الحصین.
23. سعد الحُصَیّن.
24.عبدالله بن محمد خُنَین.
25. عبدالکریم بن عبدالله الخُضَیر.
26.محمد بن حسن آل‌الشیخ.
27. یعقوب بن عبدالوهاب الباحسین.
28.علی بن عباس الحکمی.
29.محمد بن محمد المختار الشنقیطی.
30.قیس بن محمد آل‌‌الشیخ مبارک.
31. مشهور بن حسن آل‌سلمان.
32.علی بن حسن الحلبی.
33.محمد بن موسی آل‌نصر.
34.ابواسحاق الحوینی.
35.محمد بن علی فرکوس.
36.باسم الجوابره.
37.حسین العوایشه.
38.اکرم زیاده.
39. زیاد العبادی.
 کارکرد چنین تفاسیری از این روایات، ایجاد قابلیت پذیرش ظلم در جوامع اسلامی بود. در تاریخ معاصر جهان اسلام، این عقیده ابتدا با پیروزی انقلاب اسلامی ایران (1399ق) به چالش کشیده شد. انقلاب اسلامی ایران زمانی پیروز شد که توانست قابلیت پذیرش ظلم و استعمار را در میان مردم جامعه از میان بردارد. این کار توسط سه تن از مجددان بزرگ مذهب شیعه، یعنی امام خمینی، علامه عبدالحسین امینی و علامه سید محمدحسین طباطبایی روی داد. آنان با نوآوری‌های عظیم خود در فقه سیاسی، فقه تاریخ (اعتقادات) و علوم قرآن، زمینه‌ساز فرهنگی در میان جامعه و نخبگان مذهبی شدند که اصولاً قابلیت پذیرش حکومت نظام جائر بر آنان ناممکن گشت و تا این بستر زنده و پویا باشد، انقلاب اسلامی ایران در مسیر صحیح خود حرکت می‌کند.
 توجه شود که مقدم بر اصل ولایت فقیه حضرت امام خمینی، اصل ولایت قرار دارد که علامه امینی بیشترین سهم را در احیای آن در دوران معاصر دارد. حاکمان ظالم و استعمارگر تنها زمانی می‌توانند حکومت کنند که ابتدا قابلیت پذیرش ظلم را مهیا کرده باشند (ن. ک. به: صداقت ثمرحسینی، زمستان 1391، صص 25 تا 35). هرچند این انقلاب در فضایی شیعی و البته مبتنی بر نگرش تقریب مذاهب اسلامی روی داد، اما توانست برای دیگر ملت‌ها، زمینه‌ای اساسی جهت مقایسه و تجدیدنظر در اعتقاد به پیروی از ظلم را فراهم سازد. دکتر ناصف نصار (فیلسوف سکولار لبنانی)، در نوشتاری که آن را سال‌ها پیش از قیام‌های سال 1432ق نوشته است، چنین به تجربه‌ی بکر و تازه‌ی اعراب در مواجهه با انقلاب اسلامی ایران اشاره می‌کند:
 انقلاب اسلامی پدیده‌ای شگفت‌انگیز در تاریخ جهان اسلام و در تاریخ جهان سوم است. شگفتی آن، چه در مردم انقلابی‌اش، چه در ریشه‌های آن و چه در شیوه‌ی سرنگونی تاج‌وتخت شاه، نمایان است و از این رو، آن انقلاب پدیده‌ای باشکوه و حیرت‌انگیز است. در تاریخ معاصر جهان عرب، تا کنون هیچ پدیده‌ای مانند انقلاب اسلامی ایران و یا حداقل شبیه به آن روی نداده است. تحولات سیاسی‌ای که ما در جهان عرب ناظر آن هستیم، معمولاً نتیجه‌ی کودتاهای نظامی و شبه‌نظامی و یا نتیجه‌ی جنگ‌هایی برای آزادی کشور است (نصار، 1997، ص 231).
 قیام امام خمینی (رحمت الله علیه) اقتدا به حضرت امام حسین (علیه ‌السلام) بود. امام خود تأکید دارند که با توجه به این اصل که «در صورت اضمحلال اصل، بقاى فرع، عموماً معنا ندارد.» مصمم شدند تا «مثل حضرت سیدالشهداء از براى حفظ اصل دین، با ایادى دولت ظلم مبارزه کند و مادام که مأمورین آن‌ها از زور و ظلم و ملاعبه با احکام الهى دست برندارند، او نیز از مجاهده دست برندارد.» (امام خمینی، ج 1، ص 193) از دید امام خمینی، نظام ظالم، نظامی شیطانی است؛ در حالی که همه‌ی جهات نظام الهی متوجه خداست و در آن ظلمی نیست (همان، ج 12، ص 46).
 حدود سه دهه پس از انقلاب اسلامی ایران، قیام‌های عربی سال‌های 1432 و 1433ق دیگر پدیده‌ای بودند که اعتقاد به حرمت قیام علیه حاکم ظالم را (این بار در میان اهل سنت) به چالش کشیدند تا آنجا که می‌توان مهم‌ترین وجه بیداری اسلامی در دوران معاصر را در تجدید‌نظر در تفسیر روایاتی دانست که به موجب آن حکومتِ حاکم ستمگر مجاز شناخته شده است.
 برای مثال، محمد نعیم محمد هانی (مصری)، در کتاب «فی سبیل التجدید لهذا الدین: مصر و اخواتها فی موازین الفقهاء و مناهج العلماء» از انتقالِ مسئله‌ی حرمت خروج بر حاکم، از کتاب‌های فقیهان به کتاب‌های عقاید و تبدیل آن، به یکی از اصول اعتقادی اهل سنت انتقاد می‌کند (الساعی، 2011، صص 161 و 162). همچنین ابوعبدالفتاح علی بن حاج از دیگر شیوخی است که در آثاری چون «فصل الکلام فی مواجهه ظلم الحکام» و نیز «من الشواهد الشرعیه والنماذج التاریخیه على مشروعیه الإضرابات والاعتصامات والمظاهرات السلمیه» بر مشروعیت مواجهه با ظلم و نیز مشروعیت تظاهرات مسالمت‌آمیز بر ضد حکومت ظالم، نظر داده است و می‌کوشد تا شواهدی شرعی و تاریخی در تأیید آن ارائه دهد.[3]  حتی دامنه‌ی تعارضات درونی شیوخ سلفی به نقد روایات صحیحان[4]  نیز کشیده شده است؛ چنان که علی الحلبی (از شیوخ سلفی اردن) در نقد نظر قرضاوی چنین نوشته است:
 دیروز با گوش خودم شنیدم که یوسف قرضاوی حدیثی از صحیح مسلم (حدیث حذیفه) را ضعیف دانست و آن در ضمن مناقشه‌ی او در خصوص موضوع تظاهرات بود. این در حالی است که ما معتقدیم که با هیچ نامی و با هیچ انگیزه‌ای چنین کاری جایز نیست، زیرا مفاسدی بر آن مترتب است که جز خدا بر آن اطلاعی ندارد و ما قائل به تجارب نیستیم که مثلاً بگویند تظاهرات در تونس پیروز شد و آن نشانه‌ی پیروزی‌اش در مصر باشد و چه بسا در دیگر جاها نیز پیروز شود. تکیه بر تجاربی که مخالفت با شرع الهی و در تضاد با احادیث رسول‌الله (صلى الله علیه و سلم) است، هیچ ارزشی ندارد... من به خوبی می‌دانم که قرضاوی نه از اهل حدیث است و نه به خوبی حدیث را می‌شناسد و نه اصلاً از علم حدیث چیزی می‌داند! با این حال، آن روایت را با این دلیل که سندش منقطع است، ضعیف دانسته است.[5]
 اگرچه این تجدیدنظر در چارچوب اندیشه‌ی اهل‌ سنت رخ داده است، ولی در عمل، اعتقاد به «وجوب تبعیت از ظالم» را به چالش کشید و از این رو آنان را تا حدودی به مضامین انقلاب اسلامی ایران نزدیک ‌ساخت؛ هرچند باید به تفاوت عقاید و باورهای فِرَق و مللِ اسلامی و نیز شرایط متفاوت هر کشور با دیگری توجه کرد و از مقایسه‌های شتاب‌زده میان انقلاب اسلامی ایران با قیام‌های عربی سال‌های 1432 و 1433ق اجتناب کرد. همچنین باید به ملاحظاتِ سیاسی برخی از شیوخ سلفی توجه داشت که موجب اتخاذ مواضعی تبعیض‌آمیز میان قیام مردم بحرین با قیام علیه قذافی یا حسنی مبارک می‌شود.[6]
نقطه‌ی برخورد دیدگاه وجوب قیام علیه ظلم با وجوب پیروی از ظالم، به صورتی ملموس، در احیای مراسم «برائت از مشرکان» توسط امام خمینی دیده می‌شود که با مخالفت شدید مخالفان وحدت اسلامی مواجه شد و سرانجام به شهادت تنی چند از حجاج بیت‌الله الحرام منجر شد (1407ق). امام خمینی در پیام به زائران بیت‌الله الحرام (6 مرداد 1366 برابر با اول ذی‌الحجه 1407ق) به صراحت اشاره می‌کند که مسئله‌ی برائت از مشرکان، تنها ایراد شعار علیه کافران نیست، بلکه «رمى استعمار از کشورها و سرزمین‌هاى اسلامى» و «برچیدن پایگاه‌هاى نظامى شرق و غرب از کشورهاى اسلامی» و «تربیت و کنترل و اصلاح سران خودفروخته‌ی برخی از آن کشورها» است (امام خمینی، ج 20، ص320).
 نمونه‌ای از واکنش‌های شیوخ سلفی به این دعوت اسلامی را می‌توان در کتاب «الالحاد الخمینی فی الارض الحرمین» اثر شیخ سلفی یمنی، مقبل بن هادی الوادعی ( 1356تا 1422ق) مشاهده کرد. آن کتاب واکنشی است در برابر تأکید امام خمینی بر برگزاری مراسم برائت از مشرکان در موسم حج ابراهیمی که او آن را فتنه‌ی شیعه در موسم حج نامیده و تظاهرات را، حتی به جهتِ اعلان برائت از مشرکان، به مثابه‌ی تشبه به کفار دانسته است؛ چنان که می‌نویسد:
 باید دانست که این تظاهرات عملی اسلامی نیست و به ما چیزی از نبی (صلى الله علیه و آله و سلم) نرسیده است که جماعتی در حالی که شعاری واحد دهند بیرون بیایند و این چیزی نیست جز تقلید از دشمنان اسلام و تشبه به آنان که رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) در وصفشان فرموده است که «کسی که خود را شبیه قومی درآورد از آنان است.» (وادعی، 1407، ص 44)
 این گونه مواضع از شیوخ سلفی، به ویژه شاگردان آلبانی، در راستای حفظ بسیاری از حکومت‌های فاسد جهان عرب مکرر دیده می‌شود. برای مثال، علی حلبی در کتاب «الدعوه السلفیه الهادیه و موقفها من الفتن العصریه الجاریه»، که آن را در واکنش به قیام‌های عربی تونس، مصر و لیبی، در 11 جمادی‌الاولی سال 1432ق منتشر کرد، با استفاده از نظر ناصرالدین آلبانی مبنی بر حرمت تظاهرات و با این ادعا که اساساً تظاهرات پدیده‌ای اروپایی است و «وسیله‌ای شرعی برای اصلاح حکومت» نیست، می‌نویسد (حلبی، 1432، ص 16):
 تظاهراتی که در برخی از کشورهای اسلامی به راه افتاده است در اصل خروج از طریق مسلمانان و تشبه به کافران است و رب‌العالمین فرموده است: وَمَن یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَى وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا: آنکه بعد از آشکار شدن حق از در مخالفت با پیامبر درآید و از راهى جز راه مؤمنان پیروى کند، ما او را به همان راه که مى‌رود مى‌بریم و به دوزخ داخل مى‌کنیم و جایگاه بدى دارد (سوره‌ی نساء، آیه‌ی 115).
 اما از دید حضرت امام خمینی، «مسلمان نمى‏تواند موافق و معاون دستگاه ظلم و ستم باشد.» آن هم «دستگاهى که احکام اسلام را یکى پس از دیگرى محو نموده و مى‏نماید.» (امام خمینی، ج 2، ص 287) هدف از قیام علیه ظلم، عمل به تکلیف است و عمل به تکلیف لزوماً مقید به کسب پیروزی و دستاوردهای دنیوی نیست. بنابراین ایشان به کسانی که سرنگونی حکومت طاغوت را ناممکن می‌دانستند، اصل مهمی در انقلاب اسلامی را یادآور می‌شود:
 من به آن‌ها مى‏گفتم ما تکلیف داریم ادا مى‏کنیم، مى‏شود و نمى‏شود براى ما مطرح نیست. ما مکلفیم از طرف خداى تبارک و تعالى که با ظلم مقابله کنیم؛ با این آدم‌خوارها و با این خون‌خوارها مقابله کنیم. ما به آن اندازه‏اى که قدرت داریم مقابله مى‏کنیم. اگر پیروز شدیم که خوب، الحمدالله، و اگر پیروز هم نشدیم، الحمدالله که به تکلیف عمل کردیم. مسلمین باید خودشان را مکلف بدانند؛ گمان نکنند که اگر پیروز نشدند، نیستید پیروز (امام خمینی، ج ‏12، صص 321 و 322).(*)
 
فهرست منابع
 قرآن مجید.
محمد ناصرالدین آلبانی، العقیده الطحاویه‌، شرح و تعلیق، 1394.
امام خمینی، نرم‌افزار صحیفه‌ی امام، نسخه‌ی 3، مرکز تحقیقات کامپیوترى علوم اسلامى.
محمد بن إسماعیل البخاری، الجامع الصحیح، (تحقیق) محب‌الدین الخطیب، محمد فواد عبدالباقی. القاهره، المکتبه السلفیه، 1400.
علی بن الحسن بن علی بن عبدالله حلبی، الدعوه السلفیه الهادیه و موقفها من الفتن العصریه الجاریه و بیان الاسباب الشرعیه الشرعیه الواقیه، منشورات (منتدیات کل السلفیین)، 1432.
محمد نعیم محمد هانی الساعی، 2011، ثوره مصر و اخواتها فی موازین الفقهاء و مناهج العلماء، القاهره، (ط1) دارالسلام للطباعه‌ و النشر و التوزیع و الترجمه‌.
کامیار صداقت ثمرحسینی، یک بام دو هوای وهابیت، ماهنامه‌ی زمانه، دی 1390، شماره‌ی 20.
کامیار صداقت ثمرحسینی، انقلاب اسلامی ایران و مجددان بزرگ مذهب شیعه، فصلنامه‌ی مطالعات انقلاب اسلامی، قم، سال نهم، زمستان 1391، شماره‌ی 31. از طریق نشانی زیر قابل دریافت است:
http://maaref.ac.ir/Upload/Quarterly/ArticleFile/13607418332802.pdf
ابوالحسن مسلم بن الحجاج مسلم، صحیح مسلم، (تحقیق) محمد فؤاد عبد الباقی، داراحیاء الکتب العربیه‌، 1412.
ناصیف نصار، التفکیر والهجره‌ من التراث إلى النهضه‌ العربیه‌ الثانیه‌، بیروت، دارالنهار للنشر، 1997.
مقبل بن هادی الوادعی، الالحاد الخمینی فی الارض الحرمین، القاهره، الحرمین، 1407.
 
* دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیه‌السلام)/انتهای متن/

مقاله انقلاب اسلامي ايران و مجددان بزرگ مذهب شيعه - دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

 

 فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامي ، سال نهم، شماره 31 magiran.com

 

  دانلود متن کامل مقاله - اینجا را کلیک کنید

چکيده: انقلاب اسلامي ايران زماني به پيروزي رسيد كه قابليت پذيرش استعمار و استبداد در ميان مردم از ميان رفت. اين اتفاق در فضاي فرهنگي اي رخ داد كه توسط سه تن از احياگران و مجددان بزرگ معاصر شيعه، يعني امام خميني (ولايت فقيه)، علامه اميني (ولايت) و علامه طباطبايي (علوم قرآن) مهيا شده بود. ضمن آنكه حلقه احياگران مذكور در كنار حلقه تقريب مذاهب اسلامي، فرهنگ اصلي انقلاب اسلامي ايران را شكل دادند.

از منظر آسيب شناسي فرهنگي انقلاب، از دهه 1370، كوشش بسياري در راستاي محو آثار علامه اميني، علامه طباطبايي و امام خميني از سوي مخالفان انقلاب به عمل آمده است. انقلاب اسلامي ايران تا زماني در مسير صحيح خود گام برمي دارد كه از اين بستر پربار فرهنگي فاصله نگيرد و پي در پي به غناي آن بيفزايد.


کليدواژگان:

احياگري اسلامي، امام خميني، انقلاب اسلامي ايران، تقريب مذاهب اسلامي، عبدالحسين اميني، سيد محمدحسين طباطبايي، شيعه

دانلود کتاب شیعه شناسی اهل سنت اثر دکتر کامیار صداقت ثمر حسینی

دانلود بخشی از کتاب

شیعه شناسی اهل سنت و چالشهای فراروی آن جلد اول اثر دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

دانلود کتاب شیعه شناسی اهل سنت جلد اول - اینجا را کلیلک کنید

جهت تهیه کتاب به نشانی زیر مراجعه کنید:

تهران - خیابان کریم خان زند بین خیابانهای قرنی و ایرانشهر - ضلع جنوبی پل کریمخان زند - پلاک ۱۷۸ کتابفروشی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تلفن: ۸۸۳۱۷۱۹۲

جهت اطلاعات بیشتر اینحا را کلیک کنید

فروش آنلاین کتاب - آدینه بوک

مشخصات کتاب در پایگاه کتابخانه ملی ایران

 

بررسی رسانه های اینترنتی مخالف تقریب مذاهب

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی

 دکتر "کامیار صداقت ثمر حسینی"، استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 18 مهرماه، طی سخنانی در سالن اندیشة پژوهشگاه مذکور، به ارائه گزارش خود از طرح پایان‌یافته‌اش در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیه‌السلام) پرداخت که در ذیل مبحث شیعه‌شناسی اهل سنت به رسانه های اینترنتی مخالف تقریب مذاهب می‌پردازد.

سخنران ابتدا به طرح چند مقدمه در باب موضوع مورد بحث پرداخت. اول آنکه اکثریت مسلمانان قایل به تقریب مذاهب اسلامی‌اند و شیعه را به عنوان یکی از مذاهب اسلامی می‌شناسند. اما مخالفان تقریب مذاهب اسلامی، گروهی در اقلیت هستند که عمدتاً سلفی هستند و متاثر از عقاید ابن‌تیمیه، شیعه را دینی جدا از اسلام و متاثر از یهود و مسیحیت و آیین زردشت می‌دانند و معتقدند که شیعیان قایل به تحریف قرآن هستند و از سنت پیامبر سرپیچی کرده‌اند. این عقاید عموماً از دوره های میانی حیات اندیشه سلفیه از ابن‌تیمیه و شاگردانش به نسلهای بعدی منتقل شده است. با این حال باید توجه داشت که اقلیت فعال همواره ابتکار عمل را از اکثریت خاموش می‌گیرد. هر چه گروه اقلیت فعال باشند و اکثریت خاموش، به تدریج ممکن است اقلیت در مکان و منزلت اکثریت قرار می‌گیرد و اکثریت به مثابة اقلیت در آید.

دومین مقدمه سخنران آن بود که در بررسی شیعه‌شناسی مانند بسیاری از حوزه های دیگر باید به بسامد (فرکانس) اندیشه‌ها و پدیده‌ها توجه کرد. بسامد تعداد دفعاتی است که یک اندیشه و یا پدیدة متناوب در یک دورة زمانی مشخص تکرار می‌شود. در مطالعات آسیب‌شناسانه مانند تهاجم فرهنگی توجه به بسامد مهم است. زیرا یک معضل فرهنگی به واسطه بسامدش اهمیت می‌یابد و مشخص می‌شود که آیا در زمان مورد نظر معضلی عمومی و مستمر بوده و یا خیر؟ از طریق بسامد می‌توان امور استثنایی و اتفاقی را از رویه‌ها و جریانهای غالب تفکیک کرد. علامه امینی در کتاب عظیم الغدیر و شاگردش محقق طباطبایی نیز در مبحث غدیر به بسامد نقل حدیث غدیر در طول دورانهای تاریخی مانند قرن دوم، قرن سوم، قرن چهارم تا دوران حیات‌شان توجه داشتند تا نشان دهند که این حدیث شریف همواره عمومیت و استمرار داشته و در حاشیه نبوده است.

در ادامه سخنران اشاره کرد که اینترنت عموماً در نیمه دهه 1990 میلادی به صورت فراگیر وارد جهان عرب شد. هرچند کشورهایی مانند عربستان در 1994 و مصر در 1993 میلادی به اینترنت پیوسته بودند ولی عمومیت اینترنت در اواخر نیمة دوم دهه 1990 بود. از این رو همزمان با رواج اینترنت، پایگاه‌های ضد تقریبی نیز رواج یافتند. این موضوع چنانکه در پایان جلسه نیز بر آن تاکید شد، نشان می‌دهد که حل مسايل فرهنگي اينترنت در جهان اسلام بايد در خارج از اينترنت مانند دانشگاه‌ها، مدارس، و ... آغاز شود و در داخل اينترنت تقويت شود. تکیه تنها بر فیلترینگ محتوای فرهنگ تکفیری در اینترنت مشکلی را حل نخواهد کرد. در نبود فرهنگ تقریب و وحدت اسلامی، اینترنت مبدل به ابزاری برای گسترش تضاد و فعال‌شدن شکاف‌های اجتماعی می‌شود. بنابراین مقدم بر اخذ اینترنت، اخذ فرهنگ استفاده صحیح از آن اهمیت می‌یابد.

وی با اشاره به تقسیم اینترنت به دو مرحله تطور وب (1) و وب (2) افزود: در وب (1) نمونه‌ای چون ایمیل و وبلاگ وجود دارد که عمدتا حالت تعاملی همزمان ندارند وبرخط و آنلاین نیستند در حالی که در وب(2) شبکه های اجتماعی نمود می‌یابند که بر دسته‌بندی، تعامل جمعی زنده و برخط (آنلاین) استوارند. در حال حاضر قالب پایگاه های اینترنتی منسوب به شیوخ سلفی شامل هر دو دسته یاد شده می شود و آنها از هردوی این امکانات بهره می‌برند و فعال‌اند. او انواع فعالیت پایگاه‌های ضد تقریب را در انواع مختلفی مانند 1.اشتراک فایل و ساخت بانک داده‌های نوشتاری، شنیداری و دیداری 2. آموزشی با تاکید بر آموزش مجازی 3. خبری و اطلاع‌رسانی 4. گروه‌ها و احزاب مذهبی (به ویژه پس از قیامهای مردمی جهان عرب) 5. شبکه‌های اجتماعی (که شامل دو دسته شبکه‌های غربی مانند فیسبوک و یا شبکه‌های منتسب به پایگاه‌های شیوخ سلفی می‌شوند.) و 6. شخصی (رسمی و غیررسمی) مورد بررسی قرار داد و با نمایش تصاویری از پایگاه‌های شیوخ سلفی نشان داد که نمادهای f و t  و y (فیسبوک، تویتر و یوتیوب) در آن پایگاه‌ها کاربرد وسیعی دارند.

در شیعه‌شناسی باید به این پرسش پرداخت که چه کسی با چه کسی دوست است و چه کسی با چه کسی دشمن است؟ یکی از راه‌های درک این موضوع منبع‌شناسی است هرچند متاسفانه هنوز کتابخانه‌های کشور به سایت‌های اینترنتی مانند یک کتاب نمی‌نگرند و آنها را در دوره‌های زمانی مشخص بایگانی نمی‌کنند. برای همین سایت رسمی قذافی صدام حسین حسنی مبارک در هیچ کتابخانه ای در کشور موجود نیستند؛ در حالی که آنها از منابع مرجع محققان برای شناختن دیدگاه‌ها، متن سخنرانی‌ها، تصاویر، و فرمان‌های حکومتی آنها هستند.

سپس با تحلیل پیوندهای (links) یکی از سایت‌های سلفی، به اهمیت پیوندها در شناخت دسته‌بندی‌ها و دوستان و دشمنانی پرداخت که گردانندگان هر پایگاه سلفی برای خود تعریف کرده‌اند. و انواع پیوندها را در دو گونه در هم تنیدة پیوندهایی که به طور رسمی معرفی می‌شوند و 2. پیوندهایی که در عمل جریان دارند، تقسیم کرد. و مطالعة این پیوندها، علاوه بر آنکه جناح‌بندی سایتهای سلفی را نشان می‌دهد، نشان از فضای سیاسی پرتنش درونی آنها نیز می‌کند.

در ادامه سخنران به طرح چند پرسش درباره پایگاه‌های اینترنتی ضد تقریب پرداخت که عبارت بودند از: این پایگاه‌ها کدامند؟ چه زمانی تاسیس شدند؟ موقعیت جغرافیایی سرورهای آنها کجاست؟ و در نتایج پژوهش خویش بیان کرد که با بررسی پیوندهای درگاه‌های معتبر اینترنتی و نیز پیوندهای متقابل پایگاه‌های ضد تقریبی، در حدود 70 پایگاه انتخاب شد که در نهایت با حذف پایگاه‌هایی که از فعالیت بازمانده‌اند نهایتاً 45 پایگاه انتخاب شد. (که ممکن است در ویرایش بعدی بالغ بر 50 پایگاه شود.) از این موارد 3 پایگاه متعلق به اواخر دهه 1990م و یک پایگاه متعلق به سال 2012 میلادی بود. 39 پایگاه به دهه 2010 م تعلق داشتند. و در شکل‌گیری آنها و افزایش بسامد عبارات و واژگان ضد تقریبی، سه واقعه بسیار تاثیرگذار بوده است که عبارت‌اند از:

1. دوران 2003 -2006 م اشغال عراق تا اعدام صدام که شیعیان به طور جدی وارد عرصه سیاسی عراق شدند.

2. سال 2010 میلادی که فعالیت مشکوک یاسر الحبیب در سایه سرویس‌های اطلاعاتی بریتانیا در لندن آغاز می‌شود. که به توهین به مقدسات اهل سنت پرداخت و با محکومیت جهانی علمای شیعه مواجه شد. دشمنی آنان با علمای شیعه موجب ناکامی‌اش در انتساب اعمال تحریک آمیزش به شیعه شد. هر چند سلفی‌های مخالف تقریب، با بهره‌برداری از فعالیتهای او ، این اعمال را به حساب شیعه گداشتند.

3. سال 1432 قمری که مصادف با قیام‌های مردم بحرین و یمن و در ادامه بحران سوریه بود و به عاملی جهت تجدید حیات پایگاه‌های سلفی منجر شد.

وی سپس با ارائه آماری نشان داد که سرورهای پایگاه‌های فوق نیز جز چند مورد که به کشورهای اروپایی تعلق داشتند، عموماً متعلق به ایالات متحده آمریکا بوده‌اند. سرور رایانه میزبان است. اینکه در خارج از جهان اسلام است: نشانه ضعف جهان اسلام است و اینکه  سرور غربی زمین بازی غرب است. اینکه مسلمانان در زمین بازی غرب دعوای داخلی می‌کنند یعنی متوجه چالشهای ارتباطات نوین نیستند. قدرت شناخت غربی ها از نقاط ضعف مسلمانان بیشتر می‌شود. جایی می‌رسد که طرفین دعوا فکر می‌کنند بازیگر اصلی اند ولی در حقیقت محرکهای قدرتهای غربی بازی را آغاز کرده‌اند. این موضوع که جهان اسلام داشته‌های فکری و فرهنگی (و نیز اقتصادی و اجتماعی) خود را در قفسه‌های دیگران نگهداری می‌کند، به این معناست که عملاً جهان اسلام مجری قدرت‌های غربی برای جمع‌آوری تمامی اطلاعات کلیدی خود شده است. فناوری‌های نوین موجب شده‌اند که قدرت شناخت کشورهای غربی از مسلمانان به مراتب بیشتر از گذشته شود و آنها به شیوه‌های جدیدتری بر نقاط ضعف مسلمانان آگاهی می‌یابند. در گذشته، جمع‌آوری چنین اطلاعاتی به سالها زمان نیاز داشت تا موجبات تداوم استعمار را فراهم کنند. برای مثال هر وقت بخواهند می‌دانند چگونه صوفیه را در مقابل سلفیه، و شیعه را در مقابل اهل سنت و یک نژاد و قومیت خاص را بر ضد سایر اقوام مسلمان تحریک کنند.

وی سپس به مخالفان تقریب مذاهب اسلامی پرداخت و اشاره کرد که در فهرست نویسی فعالان ضد شیعه و تقریب در اینترنت، فهرستی از حدود 80 نفر با ارئة توضیحاتی مختصر از آنها با ویژه محل تحصیلات دینی‌شان، جمع‌آوری شد که از آن میان به صورت نمونه به معرفی برخی چون عدنان عرعور (سوری)، عبدالرحمن الدمشقیه (لبنانی)، محمد علی فرکوس (الجزایری)، طه حامد الدلیمی (عراقی)، محمد العریفی (عربستانی)، عثمان الخمیس (کویتی) و ... پرداخت و نشان داد که غالب افراد فهرست مذکور و فعالان ضد تقریب مذاهب اسلامی، یا فارغ التحصیلان دانشگاه‌های سعودی هستند و یا آنکه در ارتباط تنگاتنگی با مراکز سلفی و سیاسی سعودی قرار دارند. این نشان می‌دهد که کوششی برنامه‌ریزی شده در راستای تغییر شجرنامه علمی مسلمانان در حال انجام است. ملیت مخالفان شیعه مختلف است، اما آنچه اهمیت دارد، جغرافیای اعتقادی آنان است و نه مکان تولدشان. همچنین به وضوح مشاهده می‌شود که مخالفان شیعه همان مخالفان ایران هستند، همان مخالفان دولت شیعی در عراق و مخالفان حزب الله لبنان که در نهایت عمل سیاسی آنان در تبلیغات اینترنتی دقیقاً مطابق با منافع و امنیت عربستان سعودی است.

نکتة دیگری که سخنران در خاتمه مباحث خود به آن پرداخت اهمیت فعالیتهای شبکه‌های ماهواره‌ای ضد شیعه در بروزرسانی سایتهای ضد تقریبی است. زیرا هر فیلم قابیلت تقسیم شدن به دهها «ویدئوکلیپ» (Video Clip) را دارد که کمک شایانی به تاسیس تلویزیون شخصی در اینترنت کرده است. ویدئوکلیپ پاره‌ای منتخب از یک فیلم است، که به انتخاب شخص از آن جدا می‌شود و می‌تواند معنایی مستقل از فیلم و حتی متفاوت از معنای اصلی‌اش به خود گیرد. ویژگی‌های بارز استفاده از ویدئوکلیپ عبارت‌اند از: کوتاه بودن فیلم. (صرف زمان کمتر برای تماشای فیلم) ، گلچین کردن (انتخاب اثرگذارترین بخشها) ، حجم پایین (قابلیت استفاده در وسایل مختلف پخش کننده)،  امکان دستکاری در فیلم (مانند ایجاد زیرنویس،  استفاده آسان در قالب وب ویدئو آنلاین مانند اشتراک در یوتیوب (YouTube)

جلسه با پرسشهای اساتید حاضر در جلسه و ارائة نظرات آنان و ارائه پاسخهای سخنران پایان یافت

 

دیدگاه برخی از علمای سلفی درباره قیام علیه حاکمان عرب

ادامه نوشته

شرق شناسی و جهانی سازان معاصر غربی - کامیار صداقت ثمرحسینی

ادامه نوشته

کتاب جهانی سازی و اندیشه های سیاسی متفکران عرب منتشر شد

ادوارد سعید.jpgجلال امین.jpgاحمد صدقی الدجانی.jpgمحمد حسین فضل الله.jpg حسن حنفی.jpg imagesCAT75TNC.jpg   

 

معرفی دیدگاههای نزدیک به ۴۰ اندیشمند جهان عرب درباره جهانی سازی

مشخصات کتاب:

جهانی‌سازی و اندیشه‌های سیاسی متفکران عرب / کامیار صداقت‌ثمر‌حسینی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‏‫، ۱۳۹۰.‬ ۷۵۴ ص.‬: مصور.

مراکز توزیع کتاب

کتابفروشی انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

نشانی : تهران - بزرگراه کردستان - نبش خیابان شصت وچهارم

تلفن: 93-88046891 (فروشگاه کتاب)

دیگر مراکز توزیع کتاب:

- فروشگاه کتاب خوارزمی در خیابان انقلاب مقابل دانشگاه تهران

- فروشگاه کتاب اختران میدان انقلاب (مقابل سینما بهمن) - بازارچه کتاب

- فروشگاه انتشارات توس - خیابان انقلاب - ابتدای دانشگاه تهران. تلفن  66461007 - 66970677

جهت دریافت فایل فهرست مطالب کتاب لینک زیر را کلیک کنید: 

دریافت فایل فهرست کتاب جهانی سازی و اندیشه های سیاسی متفکران عرب

مشخصات كتاب در پايگاه كتابخانه ملي ايران

http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2378160

نصر حامد ابوزید.jpgمحمد عابد الجابری.jpgالسید یاسین.jpgصادق جلال العظم.jpgقرضاوی.jpgانطون زحلان.jpg 

خبر مرکز پژوهشی مطالعات راهبردی توسعه درباره کتاب جهانی شدن

 

جهانی سازی و اندیشه های سیاسی متفکران عرب

دریافت فایل فهرست کتاب جهانی سازی و اندیشه های سیاسی متفکران عرب

مشخصات كتاب در پايگاه كتابخانه ملي ايران

http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2378160

جهت اطلاعات بیش تر:

آدرس: تهران - بزرگراه کردستان - نبش خیابان شصت وچهارم - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی -

تلفن: 93-88046891 (انتشارات)

عدم اکتفا به آیین‌نامه‌ها- [تاريخ:۲۳ مهر ۱۳۹۰]

در انتقال مفاهیم و ارزش‌های اسلامی توجه صرف به نوشتن آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها در بیشتر موارد با شکست مواجه خواهد شد. بدون شک بسیاری از مفاهیم دینی تا بدرستی در جامعه فرهنگ‌سازی و با روش‌های مناسب آموزش داده نشود نمی‌توان به راحتی به هدفی که در یک آیین‌نامه ذکر شده است، دست پیدا کرد.

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی در گفت‌وگو با کمیته‌ی خبری نخستین کنگره بین‌المللی علوم انسانی اسلامی با اشاره به اهمیت ویژه‌ی بحث علوم انسانی اسلامی گفت: در این خصوص باید بدانیم حل مسئله تنها در گرو نوشتن آیین‌نامه و جلسه‌های مکرر سخنرانی، یا تغییر سرفصل‌ها و شعارهای پرنقش و رنگ نیست. با شعاردادن نمی‌توان مبدا میل جامعه یا دانشگاه را تغییر داد.

وی در ادامه افزود: آیین‌نامه‌ای نمی‌توان دانشجویان را با دیوان حافظ آشنا کرد. باید ابتدا ادب نشستن در محضر حافظ را به آنان آموخت، و این صلاحیت می‌خواهد.

استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پاسخ به مفهوم و ماهیت علوم انسانی اسلامی گفت: مراد از «علوم انسانی اسلامی» علومی است که در راستای حل نیازهای واقعی (نه کاذب) جامعه‌ی اسلامی باشد. علوم انسانی غیراسلامی هم علومی است که در خدمت به جامعه‌ی اسلامی نباشد.

وی بحران در علوم انسانی کشورمان را به دو صورت کلی دانست و تصریح کرد: یا جامعه از ارزش‌های اسلامی فاصله گرفته است و علوم انسانی در خدمت نیازهای کاذب آن قرار دارد و یا آنکه جامعه، کم و بیش با ارزش‌های اسلامی زندگی می‌کند ولی تولیدات دانشگاه‌ها در خدمت آن نیستند.

دکتر صداقت در تایید صحبت‌هایش با اشاره به حوادث منطقه و بحث بیداری اسلامی ابراز داشت: جالب‌توجه است که برخی از مسئولان تازه متوجه می‌شوند که پژوهش‌های مکتوب درباره‌ی لیبی، یمن، تونس، الجزایر و حتی بحرین بسیار اندک است. مثلاً کدام پژوهش کشور به بررسی موضوع قومیت‌ها و قبایل در لیبی و یا یمن پرداخته است؟

وی در ادامه افزود: سابقه‌ی مطالعاتی کشور را در دهة ۱۳۸۰ شمسی دربارة این کشورها مورد بررسی قرار دهید تا عمق فاجعه مشخص شود: «ما شعار اسلام و جهان اسلام سر می‌دهیم ولی درباره‌ی شناختِ آن‌ها احساس نیاز نمی‌کنیم.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر لزوم پیگیری موضوع علوم انسانی اسلامی گفت: به باور من باید تعارفات زاید و بی‌جا را کناری گذاشت و به این اندیشید که چرا پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی ایران، ما شاهد قرار گرفتن علوم انسانی در مسیری صحیح نیستیم و رهبر معظم انقلاب اسلامی همچنان از وضعیت علوم انسانی در دانشگاه‌ها ناراضی‌اند؟

وی نقش حوزه‌های علمیه در اسلامی کردن علوم انسانی را غیر قابل انکار دانست و با اشاره به کمرنگ شدن آن افزود: حوزه‌های علمیه به جای آنکه بکوشند تا دانشگاه‌ سرمشق‌شان شود باید بکوشند که “خود” باشند. مدرک‌گرایی، تاکید بر نوار به جای حضور در کلاس درس، ترمی شدن، گسترش کتاب‌های کمک آموزشی تستی و شب امتحانی و غفلت از مطالعه‌ی کتاب‌های میراث شیعه و خارج شدن آن‌ها از دایره‌ی درسی، تنها بخشی از پیامدهای سیستم آموزشی نادرست است که در هشدارهای علما بیان شده است و متاسفانه ده‌ها نمونه‌ی آن را خود از نزدیک دیده‌ام.

دکتر صداقت با اشاره به جایگاه علمی علامه جعفری و کلاس‌های درس ایشان افزود: در جایی شنیده‌ام که در یک سخنرانی مرحوم علامه محمد تقی جعفری رضوان الله علیه در پاسخ به کسانی که می‌خواستند سطح مباحث ایشان پایین‌تر بیان شود با دست اشاره کردند که “شما” سطح خود را بالا ببرید. حوزه باید این اشاره دست علامه(ره) را ببیند و معنای آن را درک کند. زیرا در غیر این‌صورت نمی‌تواند معیار و الگویی برای علوم انسانی اسلامی بشود.

وی در بخش دیگری از سخنان خود لزوم توجه به فضای فرهنگی دانشگاه‌ها را متذکر شد و تصریح کرد: باید مبارزه‌ای بی‌امان و سازش‌ناپذیر را با فساد در مراکز آموزشی و دانشگاهی کشور آغاز کرد. دکتر فرامرز رفیع‌پور در کتاب موانع رشد علمی ایران ده‌ها مورد فساد (در ابعاد مختلف) در نظام دانشگاهی کشور را ذکر می‌کند که ما را بی نیاز از بیان آن‌ها کرده است. تا وضعیت چنین باشد مواردی چون تدوین سرفصل‌های علوم انسانی چیزی فراتر از یک سرگرمی زاید نخواهد بود.

عضو هیات علمی مرکز تحقیقات امام علی علیه‌السلامدر پایان با اشاره به نحوه‌ی سمت و سو دادن به نیازهای جامعه افزود: باید نیازهای جامعه را به پرسش‌هایی جهت حل آن‌ها تبدیل کرد. مشکل علوم انسانی اسلامی در داخل کتاب‌ها و یا محدود به مراکز آموزشی نیست. مدیریت سالم مقدم بر آن‌هاست. به تعبیر مرحوم شهریار تبریزی «عالمی صالح درآمد عالمی اصلاح کرد».

http://www.icih.ir/fa/archives/172

معرفی کتاب جهانی سازی و اندیشه های سیاسی متفکران عرب

 

کتاب جهانی سازی و اندیشه های سیاسی متفکران عرب

از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

- در ۷۵۴ صفحه مصور

مشتمل بر بررسي ديدگاه‌هاي نزديك به چهل تن از انديشمندان معاصر جهان عرب

مشخصات كتاب در پايگاه كتابخانه ملي ايران

http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2378160

آنچه تحلیل‌گران فراموش کرده‌اند...


گروه سیاسی برهان

دکترکامیار صداقت ثمرحسینی                    اینجا را کلیک کنید 

نوشتن درباره‌ی واقعه‌ای که در حال انجام است و در بستر تحولات و حوادث بزرگ و سریعی قرار دارد، زمان چندانی از شعله‌ور شدن آن نمی‌گذرد و منابع کافی هم درباره‌ی آن موجود نیست، دشوار است. به ویژه آن‌که بی‌تردید برای تحلیل وقایع امروز باید متکی به پژوهش‌های گسترده‌ای شد که در دهه‌های قبل در راستای پاسخ دادن به دغدغه‌های ایرانیان، انجام شده‌اند.

مقصود هر اثر توجه دادن مخاطبانش به نکات و اموری است که آن‌ها را در اولویت‌های مطالعاتی زمانه‌اش فرض کرده است. در هر اثر تعریفی از اولویت‌های پژوهشی کشور قابل مشاهده است. نوشته‌ی حاضر جدا از این امور نیست و می‌کوشد به یکی از درس‌های این قیام‌ها توجه کند.


برنامه‌ی منظم غرب درک مسایل جهان اسلام به جهت ایجاد تغییر در آن است

انجام مطالعات سازمان ‌یافته جهت شناخت حال و روز دیگر کشورها همواره مورد توجه قدرت‌های جهانی بوده است. برای مثال پروژه‌ی «مرکز اینترنت و جامعه‌ی برکمن[1]» در دانشگاه «هاروارد» با ترسیم نقشه‌ی اینترنت جوامع عربی می‌کوشد تا مطابق با نیازهای جوامع غربی، تصویری واضح از جریان‌ها و گرایش‌های سیاسی و فرهنگی جهان عرب ارایه کند و با مطالعه‌ی ارتباطات وسیع افراد و جریان‌ها در وبلاگستان عربی، قطب‌های مخالف و رقیب هم در کشورهای اسلامی را شناسایی ‌کند و بر فضای رقابت و تضاد آن‌ها سیطره یابد تا مدیران غربی بتوانند به اقتضای منافع‌شان هر زمان که خواستند و بی‌آن‌که دیده شوند به اختلافات در جوامع اسلامی دامن بزنند. این گونه شناخت بهترین زمینه را برای اتخاذ سیاست مهار طرفین به دست خویش و به سود طرف ثالث (استعمارگران غربی) ایجاد می‌کند. سیاستی که در قبال قیام‌های جهان عرب مشهود است. نمونه‌ی این پروژه درباره‌ی اینترنت ایران نیز انجام شده است.[2] 
 
 
نقشه‌ی فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی اینترنت جهان عرب در گزارش مرکز اینترنت و جامعه برکمن

برای مثال هم زمان با بحران بحرین در برخی از پایگاه‌های اینترنتی، شاهدیم که کوشش می‌شود تا با طرح پرسش (خلیج فارس یا خلیج عربی؟) کاربران اینترنت منطقه را علیه یک‌دیگر بسیج نمایند. با این ادعا که به طور مثال در صورت کاهش درصد رأی دهندگان به خلیج فارس گوگل مجبور می‌شود تا از عنوان جعلی «خلیج عربی» استفاده کند. این گونه اقدام‌ها در راستای تشدید درگیری ایرانی - عربی و شیعه - سنی است. سرانجام یکی از طرفین گمان خواهد کرد که پیروز میدان است اما در حقیقت برنده‌ی چنین بازی‌هایی ایالات متحده است و نه هیچ یک از آن دو. مگر مشروعیت نام خلیج فارس به خاطر انتخاب آن از سوی کاربران یک پایگاه آمریکایی بوده تا بخواهیم وارد چنین میادینی از تضاد و درگیری با یک‌دیگر شویم؟ در پشت پرده‌ی این بازی‌ها مطالعات منظم و سازمان‌ یافته موجود است و اموری اتفاقی و بدون محاسبه نیستند.

 


هم‌چنین در طی دهه‌های اخیر برنامه‌های فرهنگی بسیاری از سوی دولت‌های غرب برای کودکان جهان عرب به اجرا درآمده است و ما نیازمند آن هستیم که سازوکارهای چنین حرکتی را به درستی شناسایی کنیم. 


 
  
سمت راست تصویری از مجموعه‌ی 99 - سرمایه‌گذاری برای تأثیرگذاری فرهنگی بر کودکان مسلمان
سمت چپ – کودکی در حال خواندن یکی از شماره‌های مجله

 برای مثال مجموعه‌ی داستان‌های گرافیکی [3]The ninety- nine (در قالب مجله، کتاب، پویانمایی و بازی رایانه‌ای به زبان‌های انگلیسی و عربی) که توسط «نایف المطوع» روان‌شناس کویتی، در سال 2006م منتشر شده است، به دنبال تغییر وضعیت فرهنگی کودکان عرب است. هدف اصلی نایف مطوع از عرضه‌ی این مجموعه، تغییر دیدگاه‌های مردم خاورمیانه درباره‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا به عنوان بیگانگان است. این مجموعه با حمایت دولت آمریکا و شخص «باراک اوباما»[4](رییس جمهور آمریکا) همراه شده است. اوباما در یکی از سخنرانی‌های خود در وصف کار نایف المطوع می‌گوید:

... کتاب‌های مصور او (نایف المطوع) ذهن بسیاری از جوانان را با ابر قهرمانانی که تجسمی از تعالیم و بردباری اسلام هستند، تسخیر کرده است. به دنبال سخنرانی من در قاهره، به او نیز فکر مشابهی دست داد. چنین بود که در کتاب‌های مصور او سوپر‌من‌ و بتمن، با همتایان مسلمان خود ارتباط بر‌قرار کردند.(خنده) و بر اساس آن‌چه که من می‌شنوم مشغول پیشرفت نیز هستند. (خنده) به طور قطع همین‌طور است. (کف زدن حضار) ما از راه گوش دادن به یک‌دیگر موفق به مشارکت با یک‌دیگر شده‌ایم. ما مبادلات آموزشی را گسترش داده‌ایم، زیرا دانش سکه‌ی رایج قرن بیست و یکم است. فرستادگان برجسته‌ی دانش ما از چندین کشور شما دیدن کرده و به کاوش در راه‌های افزایش همکاری در زمینه‌ی دانش و فن‌آوری پرداخته‌اند. ... (اوباما (سخنرانی[5]) 27 آوریل 2010)

المطوع، در آثارش در قالب کتاب‌های مصور با ترکیب قهرمانان اسلامی و غربی درصدد عادی نشان دادن حضور اسراییل در خاورمیانه است تا شخصیت کودکان خاورمیانه با چنین دیدی ساخته شود. پیش از آن‌که موارد فوق را به عنوان اخباری جالب دنبال کرد، باید به اندیشه‌، برنامه و کوششی توجه کرد که در ورای آن پنهان شده است.
 
مطالعه‌ی جهان اسلام؛ مطالعه‌ی آینده‌ی ایران است

پژوهشگران اروپایی و آمریکایی به دلایل گوناگونی مانند هم‌جواری اروپا با جهان اسلام، فرهنگ غنی اسلامی، وابستگی اقتصادهای غربی به منابع نفتی و بازار مصرف جهان اسلام، مطالعه درباره‌ی کشورهای اسلامی را در محور کار خود قرار داده‌اند و البته «ادوارد سعید» (1935 – 2003م) به درستی معتقد بود که غرب در جهان اسلام و منطقه‌ی خاورمیانه به دنبال تحقق دو امر است: (سعید می‌گفت که سومی هم ندارد.)

1. تضمین صادرات نفت به غرب؛

2. تضمین امنیت رژیم اشغال‌گر اسراییل.

موضع غرب در قبال قیام‌های جوامع اسلامی را باید در سیاق این دو عامل مورد توجه قرار داد. محققان غربی خود نیز تأکید دارند که یکی از دلایل‌شان برای مطالعه‌ی وضعیت کشورهای اسلامی آن است که غربی‌ها چه به واسطه‌ی هم‌جواری و یا مهاجرت‌پذیری، ناگزیر از تعامل با کشورهای اسلامی هستند است. پس باید با مسلمانان از نزدیک آشنا شوند. حکایت مواجه‌ی «لویی ماسینیون» (1883- 1963م) با مرحوم علامه شیخ «محمد تقی قمی» (1298-1369ه.ش) حاوی نکات جالب‌ توجهی است. ماسینیون مانند دیگر شرق‌شناسان اروپایی که به هر نقطه‌ای در کشورهای اسلامی سرک می‌کشند، کنجکاو از دلایل تأسیس «دارالتقریب» قاهره به آن‌جا رفت. او برای خوشایند مرحوم قمی از پژوهش خود درباره‌ی حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) و حق وی در وراثت سخن گفت، هر چند در کمال ناباوری با پاسخ محکم علامه قمی مواجه شد که شما این موضوع را به خودمان واگذارید و در زمین پاک مسلمانان بذر تفرقه و نفاق نکارید و به جای آن از دولت فرانسه بخواهید به آزار و شکنجه‌ی مسلمانان الجزایری پایان بخشد.[6]

هرچند غربی‌ها در پیش‌بینی قیام‌های مردمی جهان عرب در سال 2011م ناتوان بودند و هر چند مرتکب اشتباهات بسیاری در تحلیل‌های خود شدند، اما از راه مؤسسه‌های عظیم پژوهشی خود، دارای اطلاعات کافی جهت اختلال یا انحراف مسیر آن قیام‌ها هستند. به نحوی که در صورت ضعف رهبری در قیام‌های مردمی که معضل و یا اشتباه محاسبه از سوی انقلابیون، شکست قیام‌ها در کوتاه مدت دور از انتظار نیست.
باید توجه کرد که این قیام‌ها به لحاظ ابعاد، رهبری و اصالت در محتوا در حد و اندازه‌ی انقلاب اسلامی ایران نیستند اما اگر به گذشته برگردیم و قیام‌های اخیر را با تحولات قبلی مورد سنجش قرار دهیم، به طور قطع با انقلاب‌هایی مردمی مواجه می‌شویم که از سوی مردمی مسلمان و برای اعاده‌ی کرامت انسانی‌شان و برداشتن ظلم برپا شده است. برای مثال مقایسه‌ی قیام سال 2011م مردم مصر با آن‌چه انقلاب سال 1952م (بر ضد نظام پادشاهی مصر) خوانده می‌شود، نشان می‌دهد که واقعه‌ی سال 1952م در واقع کودتایی نظامی بود که ملت مصر به طور مستقیم درآن نقشی نداشت. اما در قیام سال 2011م،‌ تمامی طبقات اجتماعی، زن و مرد، پیر و جوان، با درجات مختلف فرهنگی و قومی و .. حضور داشتند و هر چند که ارتش به عنوان ابزار کنترل قیام مورد توجه واقع شد، اما بر خلاف قبل در این رخداد موضعی منفعلانه داشت. در عین حال به فاصله‌ی کوتاهی از برکناری «حسنی مبارک» از قدرت ایجاد شکاف‌‌ بر سر نظام سیاسی مصر دیده شد که به تعبیر «فهمی هویدی» مشکل مصری‌ها پیش از آن‌که اختلاف داخلی باشد مدیریت اختلاف‌ها در میان‌شان است. موضوعی که دشمنان جهان اسلام همواره درصدد تصرف آن هستند.

 

مسأله‌ی اصلی ما در قبال وقایع جهان عرب، تدوین برنامه‌ای برای شناخت مستمر و نظام‌مند شناخت جهان اسلام است که متأسفانه در اولویت مطالعاتی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی کشور نیست.

مسأله‌ی اصلی ما در قبال وقایع جهان عرب، تدوین برنامه‌ای برای شناخت مستمر و نظام‌مند شناخت جهان اسلام است و متأسفانه بر خلاف جهت انقلاب اسلامی ایران، جهان اسلام در اولویت مطالعاتی دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی کشور نیست. امری که تبعات سخت و ناگوار امنیتی خواهد داشت.

به خاطر بیاوریم که پیش از ظهور طالبان در افغانستان، مراکز مطالعاتی ما به مطالعه‌ی بافت اجتماعی و مذهبی جامعه‌ی پاکستان به ویژه مدارس مذهبی آن کشور نمی‌پرداختند. (و اکنون نیز تغییر محسوسی در آن به چشم نمی‌خورد.) آیا پاکستان همسایه‌ی ما نیست و آیا امنیت ما در منطقه در گرو توجه به مسایل همسایگان‌مان نمی‌باشد؟ این تنها پس از به قدرت رسیدن طالبان بود که ناگهان و با شگفتی زیاد طالبان وهابی بر صفحات تلویزیون کشور مشاهده شدند و بسیاری از اساتید دانشگاه‌های علوم سیاسی و روابط بین‌الملل کشور را متعجب کردند. آیا آن‌ها ناگهانی و بی‌خبر آمدند و یا بی‌خبران این ما بودیم؟ و بعد از آن بود که تازه متوجه دلارهای نفتی عربستان در طی یک برنامه‌ریزی طولانی با حمایت سرویس جاسوسی پاکستان و آمریکا شدیم و تبعات عملی آن را به ویژه با سقوط هرات و مزار شریف احساس کردیم. اما با این وجود هیچ‌گاه شاهد مطالعات نظام‌یافته‌ای درباره‌ی مدارس دینی در پاکستان، تحلیل محتوای نشریات و مجلات‌شان، آشنایی با شخصیت‌های محبوب آنان، پیوندهای موجود میان قبایل پاکستان و افغانستان، نحله‌های مختلف فکری در میان طالبان، اتاق‌های فکر و برنامه‌ریزی‌شان و .. نشدیم. برای ما مهم نبوده که از زوایای نزدیک‌تری جامعه‌ی پاکستان را بشناسیم و تصویری دقیق از گروه‌های مرجع و نوآوران فرهنگی و اجتماعی آن به دست آوریم.

بد نیست همین جا اشاره شود که در دانشکده‌ی علوم سیاسی یکی از دانشگاه‌های تهران پایان‌نامه‌ای در مقطع کارشناسی ارشد در خصوص نهضت اسلامی تاجیکستان موجود است که با نمره‌ی عالی (20) از سوی هیأت اساتید و داوران (یعنی حداقل 4 استاد دانشگاه) پذیرفته شده است. محتوای رساله کپی واژه به واژه‌ای است از دو کتاب «اسلام و نهضت اسلامی در تاجیکستان» معاصر اثر «شمسالحق نور» و «کتاب سبز تاجیکستان» از انتشارات وزارت امور خارجه به همراه چند وصله و پینه‌ی دیگر! با این شیوه‌ها و نظایر آن که تحلیل جامعی از آن را در کتاب «موانع رشد علمی در ایران» اثر فرامرز رفیع‌پور می‌توان دید، نمی‌توان مسلمانان مظلوم بحرین، لیبی، یمن و دیگر سرزمین‌های اسلامی را یاری کرد.
قیام‌های جهان عرب بانگ بیدار باشی برای ماست. درد فقر اطلاعات و نبود منابع کافی را محققانی که درصدد انجام پژوهش‌ درباره‌ی لیبی، عمان و حتی بحرین بر می‌آیند، به خوبی درک می‌کنند. عمان کشوری اسلامی، عرب و همسایه‌ی ماست که با ایران در موقعیت استراتژیک تنگه‌ی هرمز سهیم است و اکنون نیز درباره‌ی قیام‌های مردمی از آن سامان مطالبی به گوش می‌رسد. اما درباره‌ی دانشگاه‌های آن کشور، مناسبات قدرت در آن، مطبوعات آن، نویسندگان و تأثیرگذاران سیاسی، اقتصادی، فرهنگی بر آن منابع اندکی در اختیار ماست.
این نوشتار مُدعی نبود مراکز مطالعاتی تخصصی در کشور و یا اساتیدی توانا در این حوزه نیست، که هستند محققان مطلعی که بر اثر مطالعات و زندگی در کشورهای مذکور و یا به خاطر استعداد و مشاغل حرفه‌ای خود در حوزه‌های مطالعاتی جهان عرب و خاورمیانه صاحب‌نظراند. اما باید شناخت در سطح ملی را از تلاش‌های غالباً انفرادی و شخصی جدا کرد و باید به اولویت‌های پژوهشی و حجم و اندازه‌ی آن‌ها هم نظر داشت.
آن قدر که پس از انقلاب اسلامی در ایران درباره‌ی «کانت» و «هایدگر» مقاله و کتاب منتشر شده است، (که به تعبیر اهل فن بسیاری از آن‌ها حاوی شناختی سطحی از آن دو متفکر غربی‌اند.[7]) درباره‌ی بحرین، یمن و عمان تحقیق نشده است. این بدان معناست که ما از اولویت‌های پژوهشی خود در علوم انسانی بی‌خبریم. حتی اگر دغدغه‌ی جهان اسلام را هم نداشتیم، صرفاً هم‌جواری این کشورها با ما کافی بود تا به صورت جدی‌تری به آن‌ها به ویژه از بُعد مطالعات فرهنگی بپردازیم. در واقع بررسی وضعیت این کشورها بررسی آینده‌ی ایران است.
ما نیازمند اطلاعاتی کلیدی درباره‌ی گرایش‌های متفکران عرب هستیم تا در یک نقشه‌ی کلی دوستان و دشمنان‌مان را چه بالفعل و چه بالقوه ببینیم.
ما باید بدانیم اکنون در دانشگاه‌های مصر، لبنان، عربستان، کویت، بحرین و دیگر کشورهای اسلامی چه خبر است؟ در آن‌ها چه کتاب‌ها و سرفصل‌هایی تدریس می‌شود، چه موضوعات پژوهشی در اولویت مطالعاتی آن‌ها قرار دارد؟ و به چه موضوعاتی نمی‌پردازند؟ 
دوستان ما و دشمنان ما کیستند؟
چه پیوندهایی (مانند ارتباطات خانوادگی) میان حاکمان عرب و حاکمان غرب موجود است؟
 
سیر سرمایه‌گذاری‌های عربی در منطقه و کشورهای غربی چه سمت و سویی را نشانه رفته است و این امر چه تأثیراتی را بر جایگاه کشورمان دارد؟
چه جریان‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای در آن کشورها موجود است؟ این رسانه‌ها در چه شبکه‌های وسیع‌تری در منطقه و جهان قرار می‌گیرند؟ برای مثال ما پژوهش جدی درباره‌ی جریان‌های رسانه‌ای در بحرین از قبیل صحیفةالأیام، صحیفة اخبار الخلیج، صحیفة الوسط، صحیفة الوطن البحرینیة، مجلةالإصلاح البحرینیة، صحیفةالوقت البحرینیة و ... نداریم، در حالی که به هزار و یک دلیل این امر از اولویت‌های مطالعاتی ماست.

ما باید بدانیم شیعیانی که در مصاحبه با روزنامه‌های بحرین و دیگر روزنامه‌های عربی منطقه در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران سخن می‌گویند، کیستند و شجره‌نامه‌یفکری و سازمانی‌شان چیست؟

ما باید بدانیم به لحاظ اجتماعی چه گروه‌های مرجعی در منطقه و در میان همسایگان‌مان مورد توجه‌اند؟ یعنی چه گروه‌های سازنده‌ی افکار و رفتار در کشورهای اسلامی‌اند و مرجع قضاوت‌ها واقع می‌شوند؟

چه نویسندگان، هنرمندان، فیلم‌ها، کتاب‌ها، برنامه‌های خبری مورد توجه مردم آن کشورها قرار می‌گیرد؟

به کار‌گیری چه مضامین فرهنگی و اجتماعی در قالب‌های مختلف فیلم و اینترنت موجب توجه کاربران عرب می‌باشد؟ چه مؤلفه‌هایی در آن‌ها ایجاد انگیزه می‌کند؟ و ....

آیا بدون درک عمیق موارد مذکور و صدها مورد دیگر می‌توان تحلیل‌هایی چند ساعته از حوادث منطقه و راهبرد ایران در قبال آن ارایه داد؟
صدها پرسش از این دست درباره‌ی ایجاد ارتباطی مؤثر حایز توجه هستند. هر اندازه به موضوعی بیش‌تر پرداخته شود، موضوعات آن به شاخه‌های فرعی‌تر انشعاب می‌یابد و نیز دایره‌ی اصطلاحات علمی آن افزایش می‌یابد و سیر مباحث از مفاهیم کلی به مفاهیم جزیی توسعه پیدا می‌کنند. کاری که ما در مطالعه‌ی جهان عرب نکرده‌ایم و صدمات بسیاری را از این ناحیه متقبل شده‌ایم.

 

مبارزه با استعمار، ظلم و فساد و مظاهر منفی تمدن غربی و مانند آن‌ها پیش از آن‌که در شعار آید باید مبتنی بر ساختارهای محکم آموزشی و پژوهشی باشد و امنیت جمهوری اسلامی ایران ایجاب می‌کند که اهتمام بیش‌تری به این موضوعات کنیم.

یاری مظلومان بحرینی، یمنی، مصری و دیگر برادران‌مان در جهان اسلام تنها زمانی میسور است که دشمنان‌شان را به درستی بشناسیم. ساختن پژوهشکده‌ها و سرفصل‌های تفننی در مؤسسه‌های آموزشی و پژوهشی کشور دردی از دردهای جهان اسلام را دوا نمی‌کند. مبارزه با استعمار، ظلم و فساد و مظاهر منفی تمدن غربی و مانند آن‌ها پیش از آن‌که در شعار آید باید مبتنی بر ساختارهای محکم آموزشی و پژوهشی باشد و امنیت جمهوری اسلامی ایران ایجاب می‌کند که اهتمام بیش‌تری به این موضوعات کنیم.

اگر متفکران عرب شکست اعراب از رژیم اشغال‌گر اسراییل در سال 1967م را مایه‌ی ایستایی اندیشه‌ی عربی می‌دانستند که موجب شد تا اندیشه پایان و پذیرش شکست، احساس یأس و نومیدی بر اندیشه‌های آنان حاکم شود و به تعبییر «نزارقبانی» (1923-1998م): «مادریکحالتکومایِملیهستیموازروزپیروزی‌ها ...هیچنامه‌ایدریافتنداشتیم» با گذشت حدود 43 سال از آن دوران، قیام‌های عربی موجبات ظهور اندیشه‌ی شروع و آغاز جدیدی در حوزه‌ی اندیشه‌ی سیاسی و اجتماعی را فراهم کرده‌اند. امری که نوید آن پیش از این قیام‌ها و با مقاومت حزب الله در جنوب لبنان و بعدها مقاومت مردم رنجدیده‌ی غزه آغاز شد و برای اولین بار آنان طعم پیروزی را در برابر اشغال‌گران صهیونیست چشیدند.

ما باید در خلق ادبیات نوین فرهنگی و اجتماعی جهان عرب سهیم باشیم. این امر با کلی گویی، و بسنده کردن به شعاردادن حاصل نمی‌شود. ما باید به جای اظهارنظرهای عجولانه و سطحی، برنامه‌ای جدی و مستمر را برای شناخت جهان اسلام آغاز کنیم.*
 
(*)دکترکامیار صداقت ثمرحسینی؛ کارشناس بین‌الملل/انتهای متن/ 
  
1. Berkman Center for Internet & Society
 2. جهت دریافت متن پژوهش درباره‌ی جهان عرب مذکور به نشانی زیر مراجعه کنید: (بخش اصلی این گونه از پژوهش‌ها به صورت عمومی منتشر نمی‌شود.)
جهت دریافت متن کامل پژوهش درباره‌ی اینترنت ایران مذکور به نشانی زیر مراجعه کنید:
  4.پایگاه اینترنتی دولت ایالات متحده‌ی آمریکا به نشانی: http://www.america.gov/
 5. مفهوم 99 بیان‌گر قهرمانانی از 99 کشور جهان است که نویسندگان آن می‌کوشند تا با ارایه‌ی دیدگاهی غربی از اسلام، هویت اسلامی کودکان عرب را تغییر دهند.  نیز پایگاه وب‌گاه The ninety nine به نشانی:http://www.the99.org/art-1-33-Articles-1-3-810,ckl
  6. به نقل از: محمد تقی قمی، 1389. سرگذشت تقریب: یک فرهنگ یک امت. (با مقدمه و ملحقات) سید هادی خسروشاهی، (ترجمه) محمد مقدس. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی. 41 . به نقل از مصاحبه‌ی محمد تقی قمی با مجله‌ی روزالیوسف 12 ژانویه 1976م
 7.از سوی دیگر هرچند آشنایی با اندیشه و فلسفه‌ی غربی لازم است اما متأسفانه آموزش فلسفه‌ی غربی در دانشگاه‌های ما به جای انتقال اطلاعات مفیدی درباره‌ی غرب مبدل به انتقال اعتقادات می‌شود. 

دانلود مقاله : بررسی نمایش خارجی بودن در تولیدات داخلی - مطالعه‌ای محدود به اسامی كفش‌های دست‌ساز در

 

 جهت دانلود مقاله در قالب فايل PDF اينجا را كليك نماييد.

مقاله : بررسی نمایش خارجی بودن در تولیدات داخلی - مطالعه‌ای محدود به اسامی كفش‌های دست‌ساز در تهران

دانلود دو مقاله کوتاه به فارسی درباره جهانی سازی از پايگاه 4shared.com

 

  لينك‌هاي زير را كليك نماييد:

معرفی پایان نامه جهانی سازی و اندیشه سیاسي عرب

شرق‌شناسي و جهاني‌سازي معاصر غربي

 

معرفي پايگاه‌های اينترنتي بخش 1 - کامیار صداقت ثمرحسینی

ادامه نوشته

گزارش جلسه دفاعيه جهاني‌سازي و انديشة سياسي متفكران عرب ۱۹۸۹-۲۰۰۷

Kamyar Sedaghat 

  جلسة دفاعية رسالة دكتراي كاميار صداقت ثمرحسيني با عنوان «جهاني‌سازي و انديشة سياسي متفكران عرب ۱۹۸۹-۲۰۰۷م » راس ساعت 17 روز يك‌شنبه 11 مردادماه 1388 برابر با 10 شعبان  در سالن اجتماعات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي ...

       گزارش جلسه - اینجا را کلیک نمایید.

 

ادامه نوشته

آیا جهانی شدن مرده است؟ - کامیار صداقت ثمرحسینی - بخش سوم

  

فناوري‌هاي نوين در حوزه ارتباطات و رسانه، موجب اهميت يافتن هر چه بيش‌تر «برنامه‌ريزي براي آينده» شده است. آنتوني گيدنز تحليل قابل توجهي از مفهوم ريسك ارائه داده است. ابتدا ريسك به آب‌هاي خارج از نقشة دريايي اطلاق مي‌گرديد كه استعمارگران به قصد تصاحب جهان از آن عبور مي‌نمودند و اكنون اين مفهوم بر تصميم‌گيري‌ براي ساختن آينده و مواجهه با خطرپذيري‌هاي آن دلالت دارد

 «ايدة ريسك به كنترل زمان و آينده و اساساً تا حد زيادي به كنترل فضا نيز محدود شده است. اصطلاح ريسك به نظر مي‌رشد زماني از زبان پرتغالي به زبان انگليسي وارد شده است تا سفرهاي پيشتازان اروپايي در قرن شانزدهم به قصد كشف دنيا را توضيح دهد. همچنان كه غرب به لحاظ فيزيكي توسعه مي‌يافت، ايده ريسك به معناي روبه‌رو شدن با آب‌هاي خارج از نقشة دريايي بود. بنابراين ريسك اساساً مفهومي فضايي بود كه به توسعة غرب در سراسر دنيا گره خورده بود، ولي به سرعت به صورت مفهومي زماني درآمد. ريسك آن‌چنان كه ما اكنون آن را مي‌فهميم، عمدتاً دربارة زمان و محاسبه زمان آينده است؛ بنابراين ايده ريسك در جامه‌اي ظهور مي‌كند كه به كنترل آينده نظر مي‌افكند و اين مهم، بزرگ‌ترين انشقاق در تاريخ تمدن است.» (آنتوني گيدنز، 1379، جهان رها شده، ص 52)

 

نمي‌توان خود را مستقل دانست و نگران آينده نبود.

بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت

ايمني خواهي ز اوج اعتبار انديشه كن

 

جلال امين از اقتصاددانان مشهور مصري، تقسيم‌بندي جالب توجهي از مفهوم استقلال ارائه مي‌نمايد. او مي‌گويد آيا استقلال يك ملت ناشي از استقلال برنامه‌هاي آن است و يا استقلالش در تملك ابزار؟ پاسخ جلال امین به این پرسش « برنامه و اهداف » است. به عنوان مثال اگر كشور ما براي 21 ميليون كاربر اينترنت خود برنامه و اهداف مشخصي را براي آينده ترسيم نموده و دنبال مي نمايد، در اين بُعد، كشوري مستقل است، در غير اين صورت نمي‌توان توسعة كمي ابزار رايانه‌اي را مُعرف استقلال ملتي دانست. اين‌ها تاملات مهمي هستند كه به سادگی نباید از کنارشان گذشت.

بدترين وضعيت براي مردم يك جامعه آن است كه به جاي آينده‌نگري در حل مسايل خود بگويند: «حالا كه خانه مي‌سوزد، پس حداقل خود را گرم كنيم!»

آیا جهانی‌شدن مرده است؟ کامیار صداقت ثمرحسینی - بخش دوم

    بخش اول - اینجا را کلیک نمایید.کامیار صداقت ثمرحسینی

آنتونی گیدنز در تعریف جهانی‌شدن آن را عبارت از «افزایش وابستگی متقابل میان مردمان، مناطق و کشورهای مختلف جهان همراه با گسترش مناسبات اقتصادی و اجتماعی در پهنة گیتی» می‌داند. این تعریف از جهانی‌شدن متضمن چند معرف اساسی است:

1. افزایش وابستگی متقابل میان مردمان و نیز کشورهای جهان؛

2. گسترش مناسبات اقتصادی و اجتماعی در سطح جهان.

اگر چه در این تعریف اشاره‌ای به تاریخ استعمار به منزلة تاریخ جهانی‌شدن که مورد توجه منتقدانی چون عبدالوهاب المسیری (دانشمند فقید مصری) و یا حسن حنفی (مصری) است؛ نشده است با این حال در آن بر دو مُعرف «واقعی» و موجود در سطح جهان تاکید می‌شود. در اینجا این پرسش مطرح است که آیا مرگ جهانی‌شدن به منزلة کاهش وابستگی‌های متقابل افراد و کشورها در جهان است؟ مثلاً در مورد صادرات و واردات کشورهای جهان سوم در سال 2009 شاهد تحولی بنیادین به نسبت با سال 2000 می‌باشیم؟ آیا مبادلات جهان سوم و جهان غرب سرانجام به سطحی تقریباً متناسب با هم در تولید و مصرف رسیده است؟

امروزه غالب محققان بر سیر فزایندة وابستگی‌های متقابل در سطح جهانی، در کنار تعمیق شکاف‌های اقتصادی میان ملل ثروتمند و فقیر جهان، هر چند با دیدی انتقادی، تاکید می‌نمایند.

از سوی دیگر افزایش مناسبات اقتصادی و اجتماعی در جهان موجب رواج برداشت‌های جدیدی شده است که از تحلیل‌های نوین از مکان و زمان نشأت می‌گیرد که می‌توان آن را «همبودی زمانی – جهانی» نامید. به عبارت دیگر «جهانی‌شدن وضعیتی است که در آن ما همگی در یک زمان در جهان زندگی می‌کنیم.» این وضعیت عملاً محقق شده است. چنان‌که آن را از خلال «اقتصاد بی‌وزن» می‌توان یافت که آن در کنار تولیدات فرهنگی ملل غربی به ویژه هالیوود، از خلال توسعة فناوری‌های نوین در تلفن همراه و لپ‌تاپ و مانند آن به سایر بخش‌های زندگی انسان‌ها سرایت می‌کند.

شاید آرمان‌هایی چون پایان‌تاریخ؛ همگرایی جهان با ارزش‌های غربی؛ افول مرزها و حاکمیت‌های ملی آن‌گونه که افرادی چون کینجی اومای انتظار داشته‌اند، محقق نگردید، اما نباید عدم تحقق این آرمان‌ها را به معنای زوال پدیدة جهانی‌شدن دانست.

اگر در اوایل دهة 1380 تعداد کاربران ایرانی اینترنت در حدود 5 میلیون کاربر تخمین زده می‌شد، این رقم در اواخر دهة 1380 بالغ بر 20 میلیون کاربر است. در کنار این‌ها باید ده‌ها میلیون خط تلفن همراه در کشور را که با فناوری‌های نوین صوتی و تصویری همراه گردیده‌اند؛ بدان افزود. 

همچنین در سطح جهانی گفته می شود که تا سال ۲۰۱۳میلادی جمعیت آنلاین جهان بالغ بر ۲.۲ میلیلرد نفر خواهد رسید که ۴۳ درصد آن در آسیا زندگی می کنند. (اینجا را کلیک نمایید.) لذا جهانی‌شدن دارای ادبیاتی بسیار وسیع است و نمی توان ابعاد گوناگون اثرگذاری آن را نادیده گرفت.

 شاید اکنون این پرسش مطرح شود که پیامد پذیرش مرگ جهانی‌شدن چیست؟ مثلاً حالا بپذیریم که جهانی‌شدن مرده است، با زنده‌اش چه فرقی دارد؟ پاسخ به این پرسش بسیار ساده و صریح است: مدیران مسئول و برنامه‌ریزان و به طور عام انسان‌ها زمانی دربارة مسایل می‌اندیشند که آن‌ها را به عنوان یک مساله بر سر راه خود ببینند. زمانی که ما پدیده‌ای به نام جهانی‌شدن را نمی‌بینیم، عملاً به نسبت خود با آن و زمین بازی خود و زمین بازی آن نمی‌اندیشیم، حال آن که میلیون ها جوان ایرانی عملاْ درگیر با فضاهای جهانی شدن شده اند.

 

آیا جهانی‌شدن مرده است؟ کامیار صداقت ثمرحسینی - بخش اول

 

برخي از انديشمندان غربي از قبيل فرگوسن Ferguson گري Gray سائول Saul رزنبرگ Rosenberg  از پايان دوران جهاني‌شدن می گویند و البته در مقابل افرادي چون ديويد هلد David Held، آنتوني مك‌گرو Anthony Mc Grew، آنتوني گيدنز Anthony Giddens به نقد این دیدگاه می پردازند. زمانی که از مرگ یا زوال پدیده‌ای سخن می‌رانیم در واقع وجود آن را از پیش پذیرفته‌ایم. اما پیش از پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی پرسش دیگري هستيم و آن اینکه آیا آنچه به عنوان جهانی‌سازی در متون دانشگاهی ارائه می‌شود، لزوماً در پی توصیف واقعیتِ جاري‌ است و یا آن‌که صرف‌نظر از واقعيت موجود، در پي ایجاد آن است؟ توجه شود که متون جهاني‌شدن (همانند تلويزيون در تحليل پير بورديو ) تنها ابزاري براي ثبت واقعيت نيستند، بلكه ابزاري براي ايجاد آنند.

مهم‌ترین استدلال کسانی که بر مرگ جهانی‌شدن تاکید می‌نمایند آن است که قرار بود جهانی‌شدن موجب هم‌گرایی در میان اعضای جامعة بشر گردد. اما حوادث پس از 11 سپتامبر 2001م نشان داد که نه تنها این هم‌گرایی رخ نداده است، بلکه نزاع و درگیری در جامعة بشری به ویژه میان «اسلام و غرب» تشدید گردید. ضمن آن‌که واکنش روسیه به گسترش ناتو در کشورهای پیرامونی‌اش و بحران روابط روسيه و اوكراين و به عبارت ديگر بحران انرژی در اروپا را نیز باید بدان افزود. اینچنین گفته مي‌شود كه جهانی‌شدن رو به مرگ است. اما آیا هم‌گرایی جهان با فرهنگ متجدد غرب، توصیف یک واقعیت عینی بود و یا آرمانی بود برای غرب در جهت تحقق آن در آينده؟ در اينجا صورت مساله از «مرگ یک پدیده به نام جهانی‌شدن» به «از میان رفتن اعتبار ادعای جهاني‌شدن به منزلة همگرايي جهان با غرب» تقلیل می‌یابد.

برخی از کسانی که ایدة مرگ جهانی‌شدن را مطرح نموده‌اند، در پی نقد تفاسیر ایدئولوژیک از جهانی‌شدن بوده‌اند. به عنوان مثال معمولاً در سرآغاز نظریه‌های جهانی‌شدن در دهة 1990م به نظریة پایان تاریخ فوکویاما توجه شده است. آیا پایان تاریخ فوکویاما محقق شد، تا از مرگ آن سخن برانیم و یا آن‌که این «ادعای برخي از محققان غربی» است که زیر سئوال رفته است؟

زمانی که آنتونی گیدنز در ویراست اخیر کتاب جامعه‌شناسی، شناختِ جامعه را با شناختِ پدیدة جهانی‌شدن لازم و ملزوم هم می‌داند، در واقع تاکید دارد که در حال حاضر سخن از جامعة غربی با همة ظواهرش، سخن از جهانی‌شدن است. اقتصاد، سیاست، آموزش و پرورش و دیگر نهادهای اجتماعی غرب عملاً در بستر جهانی‌شدن زندگی می‌نمایند. نمی‌توان در کشورهای غربی زندگی نمود و با آن‌ها در ارتباط بود و با جهانی‌شدن در تعامل نبود. با توجه به تحلیل‌های اجتماعی گیدنز از جامعة غربی، مرگ جهانی‌شدن به چه معناست؟ آنان که سخن از مرگ جهانی‌شدن می‌نمایند، به مواردي سلبی از نظریه‌ها اشاره می‌کنند اما به موارد تحول ایجابی در جوامع غربی اشاره ندارند. مثلاً گفته می‌شود که مرگ جهانی‌شدن به این معناست که پیش‌تر گمان می‌رفت جهانی‌شدن موجب از میان رفتن حاکمیت دولت‌ها و تضعیف نقش مرزها می‌گردد. اما اکنون كه اغراق‌آميز بودن این روایت معلوم گرديده است، پس جهانی‌شدن رو به زوال است. آیا جهانی‌شدن به معنای زوال مرزها محقق گردید و پس از آن از میان رفت؟ زوال مرز را به عنوان یک توصیف باید در نظر گرفت و یا یک پیش‌بینی؟ و آیا باید تنها به یک مفهوم رایج از آن تکیه نمود؟ پس آیا پیش‌بینی خوشبينانه در مورد زوال مرزها زیر سئوال رفته است و یا جهانی شدن؟

من در پی دفاع از وجود پدیده‌ای به نام جهانی‌شدن نیستم، اما باید مرز توصیف را از برداشت های ایدئولوژیک، نظریه‌ها و پیش بینی جدا ساخت. به ویژه آن‌که مسالة جهانی‌شدن در جهان اسلام همان صورت مسالة قدیمی شرق و غرب؛ اسلام و غرب و نیز ایرانی‌ها، اعراب و ... و غربی‌هاست که اینبار در فضاهای جدیدی از زمان و مکان مطرح می‌شود. لذا باید نه آن اندازه در دنیای نظریه‌پردازی سیر نماییم که از توصیف صحیح یک پدیده ناتوان گردیم و نه آن اندازه گرفتار اجزاي عيني يك پديده گرديم كه از ساختارهاي كلي‌تر در تبيين آن بي‌بهره مانيم.  (ادامه دارد... )

 

جهانى شدن و زبان فكرى ما - كاميارصداقت ثمرحسينى


ادامه نوشته

جهاني شدن و طبيعت شناسي نوين ـ چه بايد كرد؟ كاميار صداقت ثمرحسيني

ادامه نوشته