تحلیل واقعه کربلا در گفتگوی دکتر کامیار صداقت با خبرگزاری نسیم

 

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام) در گفتگو با خبرنگار «نسیم»، بیان داشت: از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمودند «همانا این فرزندم (اشاره به حسین) در زمینی به نام کربلا کشته می‌شود پس هر کس از شما که در آنجا حاضر بود باید او را یاری کند» آنان که امام را در آن میدان امتحان الهی یاری کردند، نیک‌ترین و پاکترین انسانها بودند و به نیکی به وصیت پیامبر اکرم (ص) عمل کردند؛ چنانکه در شب عاشورا، حضرت در وصف اصحاب و اهل بیت خویش چنین فرمود: « فإنی لا أعلَم أصْحَاباً أَوفَی و لا خَیْراً مِن أصْحَابی، و لا أهْلَ بیتٍ أبَرَّ و لا أوْصَلَ مِن أهل بَیْتِی؛ فَجَزاکُم اللهُ عَنِّی خَیْراً » یعنی من اصحابی باوفاتر و پسندیده‌تر از اصحاب خودم سراغ ندارم و اهل بیتی نیکوکارتر و پیوند زننده‌تر از اهل بیت خودم بیاد ندارم، پس خداوند خودش از جانب من بهترین جزا را به شما مرحمت کند.

استاد تاریخ اسلام در ادامه افزود: در همان شب امام حسین (ع) به جملة همراهان خویش اذن و اجازه فرمودند که بروند و جان خود را نجات دهند. اصحاب و اهل بیت آن حضرت از جمله فرزندان حضرت امام حسن مجتبی (ع) برخاستند و هر یک با بیانی به حضرت امام حسین (ع) عرضه داشتند که یا ابا عبدالله خداوند ما را پس از تو زنده نگاه ندارد و هرگز از تو جدا نمی‌شویم و اگر چندین جان داشتیم همه را در راه امام فدا می‌کردیم. ناگفته نماند که شروع به نبرد اهل بیت امام حسین (ع) در صحرای کربلا، پس از شهادت اصحاب آن حضرت بود.

صداقت ثمرحسینی با اشاره به نحوه شهادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) بیان داشت: در مکالمه‌ای که در شب عاشورا میان حضرت قاسم از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین(ع) ثبت شده است، او مرگ را از عسل شیرین‌تر دانست و امام بشارت شهادت را به او دادند.شهادت حضرت قاسم بن حسن به طرز سوزناکی بود؛ بر فرق مبارکش ضربتی وارد کردند و زمانی که برای آخرین دیدار عمویش را صدا زد، حضرت بر بالینش حاضر شد و فرمود: «چقدر دشوار است بر عمویت که از او یاری بخواهی و نتواند تو را یاری کند. آنان که تو را کشتند از رحمت خدا دور باشند.»

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان این که حضرت ابوبکر بن حسن نیز از دیگر فرزندان امام حسن مجتبی (ع) بود که در روز عاشورا حضور داشت و به شهادت رسید، گفت: او پس از آنکه در میدان نبردی جانانه کرد، به سوی امام (ع) بازگشت و از ایشان طلب آب کرد تا در مقابل دشمنان خدا و رسول خدا (ص) نیرومند شود. حضرت به او فرمودند: «ای پسر برادرم کمی صبر کن تا به ملاقات جدت رسول خدا نایل شوی و به شربتی سیراب شوی که پس از آن هرگز تشنه نشوی.» از میان فرزندان حضرت امام حسن مجتبی (ع)، عبدالله نیز که کودکی کم سن و سال بود، آنگاه که عمویش حضرتامام حسین (ع) را تنها دید و ندای یاری‌خواهی ایشان (ع) را شنید، از عمه‌اش حضرت زینب کبری(س) جدا شد و وارد معرکه کارزار شد و بدن خود را سپر عمویش ساخت. در مقاتل آورده‌اند که دست شریف آن حضرت بر اثر ضربه‌ای قطع شد و آنگاه طبق برخی از نقل‌ها با پرتاب تیری ازجانب حرمله به شهادت رسید.

صداقت ثمرحسینی در ادامه به خبرنگار نسیم گفت: علامه طباطبایی شیعه را پیروی از سنت پیامبر می‌داند که در ولایت متجلی شده است. علامه امینی نیز در الغدیر به این نکته اشاره می‌کند که بقای اسلام که با نبوت پیامبر اکرم (ص) آغاز شد، با شهادت امام حسین تضمین شد. حکومت یزید دنبالة حکومت جاهلی به اسم اسلام بود. این که لشکر اموی نام خود را «جند الله» گذاشته بود و به جنگ با نوه پیامبر اکرم (ص) آمده بود، نشان می‌دهد که تا چه اندازه به نام اسلام، رویه جاهلیت رخنه کرده بود. مکالمه بُرَیر بن حضیر هَمْدانی که از شیعیان بنام کوفه و مشهور به «سید القراء» با دشمن بسیار جالب‌توجه است. بُرَیر که از یاران با اخلاص امام (ع) بود خطاب به لشکر کوفه چنین گفت: اکنون نسل محمد (ص) در میان شماست؛ اینان ذریه و عترت و بنات و حرم پیامبرند، از آنان چه می‌خواهید؟ گفتند «تسلیم شدن بر حکم ابن زیاد»

وی در انتها افزود: با قیام امام حسین و شهادت تنی چند از خاندان پاک پیامبر (ص) نه تنها مشروعیت بنی‌امیه، بلکه امکان مشروع جلوه دادن ظلم و ستم از میان رفت و شهادت آنان موجب احیای حقوق همه انسانهادر طول تاریخ شد. در اینجا بی‌مناسبت نیست تا به تحلیلی از مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی، مترجم معروف نهج‌البلاغه، دربارة قیام امام حسین (ع) و قیام‌هایی که متعاقب آن به وقوع پیوستند، اشاره شود. شهیدی می‌گوید که شیعیان در پرتو تعالیم امامان معصوم (ع) به ویژهحضرت امام باقر و حضرت امام صادق علیهما‌السلام، از یکسو اصل عدالت را در زمرة اصول اعتقادی تثبیت کردند و از سوی دیگر «عقل» را جزء مدارک استنباط احکام کلی فرعی شناساندند و بنابراین، حکومت هم جنبة اعتقادی و هم جنبة عملی‌اش را یافت. معنای عدالت در مذهب شیعه آن است که پروردگار، بندگان خود را بی‌سبب کیفر نمی‌دهد و یا پاداش نمی‌بخشد بلکه ثواب و یا عقاب آنان برابر اطاعت و یا نافرمانی ایشان است. «اطاعت»، امتثال امر و «نافرمانی»، ارتکاب منهی عنه است و امر یا نهی پروردگار به خاطر مصلحت یا مفسدة چیزی است که بدان تعلق می‌گیرد و مفسده و یا مصلحت در «مکلَّف به» را عقل تشخیص می‌دهد و با تأسیس چنین اصلِ عقلی، آن دسته از وابستگان به دستگاه قدرت را که می‌کوشیدند کارهای ناشایست فرمانداران را با تأویل ظاهرِ آیات قرآنی، مردم‌پسند و توجیه کنند، موهون ساختند و مسلّم داشتند که اگر کسی بر خلاف شرع، قدمی بردارد گناهکار و سزاوار کیفر است، زمامدار باشد یا رعیت. این از برکات قیام امام حسین (ع) و شهادت‌طلبی اصحاب و اهل بیت آن حضرت بود.

 منبع خبرگزاری نسیم  كد خبر : 667670

ویژه دهه اول محرم


عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام) در گفتگو با خبرنگار «نسیم»، به بررسی ابعاد زندگی حضرت رقیه(س) و ادامه بحث وقایع عاشورا پرداخت.
دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی در پاسخ به این سوال که آیا امام حسین(ع) دارای دختری به نام رقیه(س) بودند یا خیر بیان داشت: در خصوص حضرت رقیه، فرزند حضرت امام حسین علیهما السلام ، مباحث متعددی مطرح شده است از جمله این پرسش که آیا امام حسین علیهالسلام دارای دختری بهنام رقیه بودهاند یا خیر؟ هرچند مصادر و منابع تاریخی دوران اول در این زمینه معدود است؛ با این حال در مقاتل، در کلام امام حسین علیهالسلام و نیز حضرت زینب سلامالله علیها، نام مبارک رقیه در ردیف اسامی اهل بیت آن حضرت بهکار رفته است؛ چنانکه در مقتل ابی مخنف وارد شده است که حضرت پس از شهادت حضرت علی اصغر سلامالله علیه، برای خداحافظی به خیمه آمدند و فرمودند: «یا ام کلثومَ و یا سکینةُ و یا رقیةُ و یا عاتکةُ و یا زینبُ عَلیکنَّ منی السلام» یعنی «ای ام کلثوم و ای سکینه و ای رقیه و ای عاتکه و ای زینب؛ ای اهل بیت من! خداحافظ». همچنین علمای بسیاری در تحقیقاتشان بر وجود آن حضرت و حضورشان در واقعه کربلا یقین کردهاند. گاه نیز در روایاتی از ایشان با نام فاطمه صغری یاد شده است. 
این استاد دانشگاه در ادامه به خبرنگار نسیم گفت: طبق نقلهای موجود، آن حضرت در زمان واقعه کربلا سه یا چهار ساله بودهاند. در زمینة حضور حضرت رقیه در کربلا چند محور اساسی مطرح شده است. یکی از آنها موضوع تشنگی کودکان است. برخی به اشتباه این موضوع را صرفاً به گونهای احساسی بیان میکنند؛ در حالی که حضور تاریخی کودکان در واقعه کربلا تأثیر غیرقابل انکاری در اتمام حجت مبنی بر حقانیت قیام امام حسین علیهالسلام داشته است. در واقع مظلومیت کودکان از حجتهای الهی در امکان تمییز ائمه هدی از ائمه ضلالت بودهاند. 
صداقت ثمری حسینی، ضمن بیان این که دوستی و دشمنی در منطق اهل بیت(ع) فقط برای خداست بیان داشت: توجه شود که در منطق امام حسین علیه السلام، دوستیها و دشمنیها تنها و تنها در راه خداست و هرگز خواست و امر شخصی بر خواست الهی پیشی نمیگیرد؛ در حالی که مبنای روابط و کارهای یزیدیان بر پایة دنیاپرستی است؛ بنابراین مسئله تنها تشنگی نیست.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در انتها بیان داشت: وداع امام حسین با حضرت رقیه و نیز شهادت آن حضرت پس از دیدن سر مقدس حضرت امام حسین علیهالسلام در شام از دیگر زمینههای مورد توجه مقتل نویسان بوده است. ورود اهل بیت (ع) به شام در اول صفر 61 قمری بوده است و شهادت آن حضرت در پنجم یا بعد از آن رخ داده است. نقل است که امام حسین در وداع با ایشان به او فرمودند: «ای عزیز من این آخرین وداع من با توست و دیدار ما روز قیامت نزد حوض کوثر است.»
 
 
 

این کارشناس تاریخ اسلام در گفتگو با خبرنگار ما در خصوص علت اعزام مسلم بن عقیل به کوفه از سوی امام حسین (ع) بیان داشت: زمانی که نامه‌های کوفیان مبنی بر دعوت امام حسین (ع) به قیام علیه ظلم و جور امویان و تشکیل خلافت اسلامی بسیار شد و بالغ بر هزاران تن شد و در آن نامه‌ها با اصرار از حضرت امام حسین (ع) تقاضا می‌شد که اکنون امامی نداریم، بیا تا همگی در سایة رهبری تو بر راه حق متحد شویم، (لیس علینا إمام فأقدِم علینا، لعلّ الله یجمعنا بک علی الحق)، حضرت امام حسین (ع) سکوت خود را شکستند و از اولین اقدامات ایشان، ارزیابی مواضع کوفیان از طریق اعزام مسلم بن عقیل به کوفه بود.
وی در تشریح محتوای نامه ابی عبدالله(ع) به کوفیان گفت: امام برای کوفیان نوشتند: «من برادرم، عموزاده‌ام و فرد مورد اعتمادی از اهل بیتم را به سویتان می‌فرستم تا مرا از احوالتان آگاه سازد و اگر او تأیید کند که بر دعوتتان راسخ هستید، به سویتان خواهم آمد.» نکتة جالب‌توجه در نامه امام که بارها در جریان قیامشان مشهود بود، تاکید حضرت بر عمل به کتاب و سنت رسول الله (ص) و اجرای عدالت بود همچنین حضرت بر اقامه «امر به معروف» و «نهی از منکر» تاکید داشتند.
صداقت ثمرحسینی، رویارویی حق و باطل و حفاظت از سنت نبوی را هدف قیام عاشورا دانست و افزود: بنابراین مسئلة اصلی که در قیام کربلاء رخ داد، رویارویی حق و باطل بود که موجب شد تا سنت نبوی از خطر تبدیل آن به دین و آیین اموی مصمون بماند و با رویارویی آشکار تمامی حق در برابر تمامی باطل، جلوی هرگونه توجیه و تأویلی باطلی گرفته شود. حرکت حضرت مسلم بن عقیل در رکاب امام حسین (ع) و شهادتشان را باید در چنین صورت مسئله‌ای تعریف کرد.
این استاد تاریخ اسلام در مورد شخصیت حضرت مسلم بیان داشت: مسلم بن عقیل شجاع‌ترین فرزندان عقیل بن ابیطالب بود و در زمان شهادت حدوداً چهل و پنج ساله بود. زمانی که امام حسین علیه‌السلام از او خواست تا بدین منظور، بر هانی بن عروه از شیعیان به‌نام کوفه وارد شود، در 15 رمضان سال 60 قمری به راه افتاد و بیست روز بعد در پنجم شوال همان سال وارد کوفه شد و تا هشتم ذی الحجه که به شهادت رسید در آن شهر بود. 
وی افزود: در زمان اقامت مسلم در کوفه بنا بر برخی از نقلها دوازده تا هجده هزار نفر با او بیعت کردند. بدین سان او نامه‌ای برای حضرت امام حسین (ع) فرستاد و از ایشان خواست تا حضرت خود را سریعاً به کوفه برساند. از سوی دیگر پاره‌ای از طرفداران بنی‌امیه نیز از قبیل عمر بن سعود و محمد بن اشعث بن قیس نیز گزارشهایی برای یزید ارسال کردند که موجب شد تا یزید، عبیدالله بن زیاد را که در آن زمان حاکم بصره بود، مأمور کوفه کند. ابن زیاد با روشهای مختلف از قبیل تطمیع و تهدید مردم چنان عرصه را بر مسلم تنگ کرد که او در نهایت در خانه زنی به نام طوعه پنهان شد؛ اما این امر توسط فرزند آن زن فاش شد و حضرت مسلم دستگیر و به شهادت رسید. ابن زیاد به منظور ایجاد رعب و وحشت دستور داد تا جنازه شریف هانی و مسلم را در بازاربه روی خاک بکشند.
عضو هیات علمی دانشگاه در ادامه بیان داشت: درست در همان روز شهادت مسلم، امام حسین (ع) که عمره حج انجام داده بود، آن را تبدیل بهعمره مفرده کرد و از مکه خارج شد. در مسیر کوفه بودند که خبر شهادت مسلم و هانی به امام رسید، حضرت یاران خود را جمع کردند و فرمودند که هرکس می‌خواهد برود، برود که کوفیان مرا تنها خواهند گذاشت. «و ما اری القوم الا سیخذلوننا» بسیاری از امام جدا شدند و تنها شمار اندکی در کنار امام باقی ماندند بعدها همین موضوع با مشاهدة لشکر هزار نفری حرّ بن یزید ریاحی تکرار شد.

 منبع خبرگزاری نسیم

دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام) در گفتگو با خبرنگار «نسیم»، به بررسی جریان وجود کاروان ابی عبدالله الحسین(ع) به کربلا پرداخت. وی به خبرنگار ما گفت: امام حسین علیهالسلام در زمانی که قصد حرکت از جانب مدینه به مکه را داشتند، وصیتنامهای نوشتند و آن را به خاتم خود ممهور کردند و به برادرشان محمد ابن حَنَفیه دادند و در شب سوم شعبان با جمع اهل بیت خود راهی مکه شدند. 
وی افزود: این جملة معروف امام حسین )ع) در آن وصیتنامه موجود است که«من خروج نکردم از برای تفریح و تفرّج و نه از برای استکبار و بلندمنشی، و نه از برای فَساد و خرابی، و نه برای ظلم و بیدادگری! بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم محمد صلی الله علیه و آله است. من میخواهم امر به معروف کنم و نهی از منکر کنم و به سیره و سنت جدم و آیین و روش پدرم علی بن ابیطالب رفتار کنم.» آنگاه در تاریخ هشتم ذی الحجه سال 60 قمری، درست در همان روزی که مسلم بن عقیل به دست ابنزیاد در کوفه به شهادت رسید، از مکه خارج شدند
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه بیان داشت: البته پیش از آن زمان، در مسیر حضرت از مکه تا کربلا، چند واقعه مهم رخ داد. یکی از آنها آن بود که در منطقهای به نام «تنعیم» امام با کاروانی از یمن مواجه شد که هدایایی را از سوی حاکم اموی آنجا برای یزید میبرد. حضرت آن اموال را مصادره کرد و اهالی کاروان را آزاد گذاشت که اگر خواستند در رکابش به کوفه روند و اگرنه، آزادند که هرکجا خواستند بروند. طبق برخی از نقلها برخی به حضرت پیوستند که حداقل سه نفر از این کاروان تا سرزمین کربلا نزد امام ماندند.
صداقت افزود: همچنین از وقایع دیگر آن بود که فرزدق بن غالب که از شعرای نامی آن عصر بود، با آن حضرت برخورد کرد. فرزدق در پاسخ امام در باب احوال کوفه چنین گفت: قلوبهم معک و سیوفهم علیک. (قلبهایشان با شماست ولی شمشیرهایشان در برابرتان) امام در پاسخ فرمودند که بیشک تو فرد راستگویی هستی؛ براستی مردم بنده دنیایند و دین تنها بر زبانشان جاری است و تنها به خاطر معاششان به دینشان رجوع میکنند؛ اما در وقت سختی دیندار واقعی اندک است.
این استاد تاریخ اسلام، در ادامه بیان داشت: طبق برخی از نقلها فرزدق در اینجا خبر شهادت مسلم بن عقیل را به حضرت داد. حضرت برای مُسلم طلب رحمت کردند و فرمودند: مُسلم به رَوح و رضوان خدا رهسپار شد آنچه او بر عهده داشت انجام داد و آنچه که ما بر عهده داریم هنوز بر ذمة ماست و اشعاری در مذمت دنیا و شرف جهاد در راه خدا سرودند که با این بیت آغاز میشود:
و إن تکن الدنیا تُعَدُّ نَفیسةً
فَدار ثَواب اللهِ أعلی و أنْبَلُ
با این مضمون که اگر دنیا تفیس است، آخرت بس بلندپایهتر و شریفتر است و گفته شده است که در روز عاشورا زمانی که حضرت شمشیر میزد، این اشعار در رَجَزشان بود.
صداقت ثمرحسینی، در پاسخ به سوال خبرنگار نسیم در مورد دیگر وقایع،در مسیر حرکت حضرت به سوی کوفه بیان داشت: برخورد امام با افراد مختلف بود که طبیعتاً در طی چنین مسافتی بارها و بارها پیش میآمد. حضرت آنان را دعوت به همراهی با کاروانشان میکردند. یکی از مشهورترین این وقایع ماجرای گفتوگوی حضرت با فردی به نام بِشر بن غالب اسدی است. او از حضرت معنای آیه شریفه یومَ نَدعو کلَّ أناس بِإمامِهم (اسراء: 71) را جویا شد. حضرت در پاسخ فرمودند: امامان دو گروهاند: امامان هدایتگر و امامان گمراه و ضلالت پیشه. آنکه پیروی دسته اول را کند وارد بهشت و آنکه پیروی گمراهان کند وارد جهنم میشود. بِشر بن غالب با امام همراه نشد و البته بعدها او را گریان بر مزار امام حسین (ع) یافتند که سخت پشیمان بود. 
وی در ادامه اظهار داشت: این تفسیر امام، در روایات دیگری که از معصومین(ع) منقول است در همین معنا با الفاظ مختلف وارد شده است برای مثال در پارهای از روایات وجه فرق ائمه هدی با ائمه ضلالت در این موضوع تبیین شده است که ائمه هدی همواره امر خداوند را مقدم بر امر و خواست خود قرار میدهند در حالی که ائمه ضلالت، امر و خواست خود را مقدم بر امر و خواست خدا میدانند و از این رو حکمشان پیروی از هوای نفس و مخالفت با کتاب الله است. 
این استاد دانشگاه جایگاه قیام ابی عبدالله (ع) در تدوین عقاید شیعی را برجسته دانست و گفت: اگر فردی کتابهای عقاید شیعه همچون کتاب اعتقادات مرحوم شیخ صدوق(متوفی 381ه.ق) را بر پایة دعوت امام حسین (ع) مورد مطالعه قرار دهد به خوبی جایگاه این قیام را در تدوین عقاید شیعه مشاهده میکند مانند آنجا که شیخ صدوق مینویسد: «و الأئمّة فی کتاب اللّه تعالى إمامان: إمام‏ هدى، و إمام‏ ضلالة» و در تاکیدی که او بر عدالت و نفی ظلم به عنوان یک اصل اعتقادی دارد؛ این موضع بهخوبی مشهود است. در صورتی که این امر با کتاب عقیدة طحاوی (230-321ه.ق) که نزدیک به دوران صدوق نوشته شده است، مقایسه شود خواهیم یافت که عقیدة شیعه با اصل عدالت و نفی ظلم، چهرة شاخصی به خود گرفته است. طحاوی در بند 72 آن کتاب دربارۀ عدم خروج بر حاکم هرچند ظالم، بهعنوان یک اصل اعتقادی سخن به میان آورده است.
صداقت ثمرحسینی در تبیین ادامه وقایع مسیر حرکت امام(ع) به سوی کوفه گفت: طبق نقلی، در منطقه ثعلبیه فردی به نام ابوهرّه ازدی امام را ملاقات میکند؛ امام در گفتوگویی که مورخان نقل کردهاند خبر از شهادت خود میدهد و ذلت و خواری بنیامیه در آینده خبر میدهد. برخی معتقدند که در این زمان هنوز خبر شهادت مسلم به امام نرسیده بود و خبر شهادت مُسلم از جانب فرزدق نبوده است و حتی پیکهایی که امام برای خبرگیری از وضعیت کوفه ارسال کرده بودند، به دست سربازان ابن زیاد به شهادت رسیده بودند. امام در نامههای خود به کوفیان خبر از خروج خود از مکه و حرکت شتابان کاروانش به سوی کوفه داده بود.
وی افزود: از سوی دیگر، پس از شهادت مسلم بن عقیل، کوفه وضعیت بستة نظامی پیدا کرد. سپاهی چهار هزار نفری از کوفه به فرماندهی حُصین بن نمیر به منظور سرکوب قیام امام حسین علیهالسلام حرکت کردند که عمده مأموریت آنان متوقف کردن کاروان امام حسین(ع) و بسته کردن منطقه از حیث ورود و خروج افراد بود. سپاه هزار نفری حر بن یزید ریاحی بخشی از سپاه حصین بن نمیر بود. در اینجا امام از همراهان خود خواستند تا که هر که میخواهد کاروان را ترک کند.
عضو مرکز تحقیقات امام علی علیهالسلام در مورد چگونگی برخورد سپاه حر با سپاه امام حسین(ع) بیان داشت: برخورد با حر بن یزید ریاحی در منطقهای به نام ذوجُشم روی داد. امام که از مقصود حر در دستگیری امام آگاه شد خواست به حجاز بازگردد اما با مخالفت حُر مواجه شد؛ حر از جنگ پرهیز کرد و به متوقف کردن کاروان امام بسنده کرد از این زمان تا صبح روز عاشورا بحث بازگشت به حجاز از سوی امام بارها مطرح میشود. این اتفاق موجب شد تا مسیر کاروان امام به سوی قادسیه تغییر یابد. 
وی افزود: امام(ع) در سخنرانیهای خود در طول راه، بارها بر ضرورت مخالفت با حاکمان ظالم که حرام خدا را حلال میکنند و فساد را آشکار و بیتالمال مسلمین را به یغما میبرند، ایراد کرد. در طی این مسیر گروههای کوچکی از شیعیان به امام پیوستند؛ تا سرانجام عبیدالله بن زیاد از حر بن یزید ریاحی می خواهد تا کاروان امام را در سرزمینی بی آب و علف متوقف کند که آن اتفاق در سرزمین کربلا رخ داد. حضرت در دیدارهای خود با حر بن یزید ریاحی موضع حق طلبانه خود را و هدف خویش از قیام را مکرر بیان داشتند و از جمله سخنان معروف ایشان چنین بود: «فأنی لا أری الموت إلا سعادة ولا الحیوة مع الظالمین إلا بَرَما»

منبع خبرگزاری نسیم

 

 

 

آخرین اخبار جهانی شدن - 4 / 8 / 1392

» نشست تخصصی هم اندیشی جهانی شدن غدیر | واحد مرکزی خبر - پنج روز پيش
» کتاب اسلام و جهانی شدن روانه بازار نشر شد | ایرنا - شش روز پيش
» رویای جهانی شدن دانشگاه‌های روسیه محقق نشد | ایسنا - هفت روز پيش
» امام به دنبال جهانی شدن «مرگ بر آمریکا» بودند | پارس نیوز - يازده روز پيش
» امام به دنبال جهانی شدن «مرگ بر آمریکا» بود/ «خوئینی‌ها» تغییر کرده نه آمریکا /رفسنجانی خود را پدرخوانده دولت یازدهم می‌داند | خبرگزاری فارس - يازده روز پيش
» لوموند: یک رسانه چینی اقتصاد جهانی را به «پرهیز از آمریکایی شدن» فرا خواند | واحد مرکزی خبر - دوازده روز پيش
» هنارمندان و ورزشکاران حامی برنامه جهانی غذا معرفی شدند | ایرنا - سيزده روز پيش
» نتایج حل نشدن استقراض آمریکا بدتر از بحران اقتصادی جهانی خواهد بود | ایرنا - سيزده روز پيش
» شینهوا: زمان برچیده شدن بساط «نظم جهانی آمریکایی» فرا رسیده است | خبرگزاری فارس - سيزده روز پيش
» سردار سلامی: بدون جهانی شدن نمی‌توان باقدرت‌های جهانی مبارزه کرد | ایسنا - هفده روز پيش
» لشکر خوبان» خاطرات مظلوم‌ترین رزمنده‌ها/ راهی به جز خاطرات برای جهانی شدن انقلاب نداریم | خبرگزاری تسنیم - هجده روز پيش
» تضعیف تجارت جهانی و کند تر شدن رشد اقتصادی جهان | ایرنا - هجده روز پيش
» رزمنده، کارش ناتمام است اگر خاطراتش را نگوید/جهانیشدن، ایده‌آل خاطره‌نویسی جنگ | خبرگزاری تسنیم - ۳۱ روز پيش

مصاحبه دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی با خبرگزاری دانشجو در خصوص واقعه غدیر خم


 

منبع خبرگزاری دانشجو  

 کد خبر ۲۶۹۸۰۸ تاریخ مخابره ۱۳۹۲/۸/۲

  گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ غدیر یکی از روزها و وقایع مهم و بزرگ در تاریخ اسلام به حساب می آید که پیرامون آن سوالات متعدد و به تبع آن اختلافات بسیار مطرح گردیده، به همین بهانه پای صحبت دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی، عضو هیأت علمی و استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نشستیم تا به بررسی برخی سوالات مطرح شده پیرامون مسئله غدیر بپردازیم.

 

 

«خبرگزاری دانشجو»- اگر خطابه پیامبر در روز عید غدیر مبنی بر ولایت امیرالمومنین بود، پس چرا بعد از وفات پیامبر (ص) هیچ کدام از انصار و مهاجرین واقعه غدیر را یادآوری نکردند و به آن استناد نکردند؟


صداقت ثمرحسینی: این پیش‌فرض صحیح نیست. علامه امینی در کتاب گرانسنگ «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب» بابی دارد که در آن به تفصیل به مناشده‌های امام علی علیه‌السلام در احتجاج به حدیث غدیر پرداخته است. «مناشده» به معنای قسم دادن مخاطب به خدا، جهت بیان همة حقیقتی است که می‌داند و پنهان نکردن چیزی از آن است.


در تاریخ به کرات حضرت دیگران را قسم دادند تا واقعه غدیر را کتمان نکنند و حقیقت را بیان کنند. علامه امینی موارد متعددی از مناشده‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به نقل از منابع برادران اهل سنت نقل کرده است. علاوه بر آن، گواهی صحابه پیامبر خدا (ص) نیز در این زمینه موجود است که برخی از آنان مانند ابوایوب خالد انصاری و یا خزیمه بن ثابت انصاری از اصحاب بدر بودند. نیز سلیم بن قیس هلالی گزارشی از اولین مناشده‌های حضرت در همان روزهای نخستین پس از رحلت پیامبر اکرم را روایت کرده است.


این موضوع موجب شده است تا برخی نویسندگان معاصر اهل‌سنت، مانند احسان عبدالمنعم عبدالهادی در کتاب «النظام السیاسی فی الاسلام - نظام الخلافة الراشدة» بابی را با عنوان «مجاز بودن طلب خلافت» در ذیل مباحث خلافت اسلامی مطرح کنند که در ذیل آن به طلبِ خلافت توسط علی ‌بن ابیطالب اشاره شده است و اینکه امام علی همراه با دخت مکرم رسول‌الله (ص) از انصار طلب یاری می‌کردند و با تاکید بر انتساب خود به اهل بیت، خود را محق‌ترین مردمان در کسب خلافت رسول الله دانسته‌اند. هرچند پاسخ می‌شنیدند که ما بیعت خود را کرده‌ایم ...

 
«خبرگزاری دانشجو»- آیا بعد از واقعه غدیر تا لحظه وفات پیامبر(ص)؛ حضرت رسول اعمالی که دال بر خلافت علی(ع) باشد انجام دادند ؟ و سعی کردند رقبا را دور کنند؟


صداقت ثمرحسینی: برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید با روایات وصیت آشنا شد. به‌طور کلی پیامبر اکرم شش دسته روایت در باب «وصیت در مضمون جانشینی» خود دارند که همگی با یکدیگر پیوندی نزدیک و ناگسستنی دارند. 
دستة اول از روایات، با الفاظ مختلف ولی در معنا یکسان، دلالت بر وجود امام در هر زمانی دارند. شاخص‌ترین آن‌ها روایت نبوی «مَن مات وَ لَم یَعرف إمام زَمانِه مَات مِیتة جَاهِلیَّة» است. اهل سنت این روایت را پذیرفته‌اند و حتی در برخی از منابع متأخر این روایت را از زمرة دلایل شرعی وجوب برپایی خلافت قلمداد شده است؛ زیرا اقتضای وجوب شناخت امام و اطاعت از او، حصول آن، یعنی برپایی خلافت است.

 
دستة دوم از روایات، دلالت بر تعیین امام از عترت نبی دارد. شاخص‌ترین آن‌ها حدیث ثقلین است که از صحیح‌ترین روایات مشترک شیعه و اهل سنت به شمار می‌رود. برای مثال جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده است که پیامبر اکرم (ص) در روز عرفه و در حجة الوداع سوار بر شترش، که قصوی نام داشت، خطبه‌ای ایراد فرمود و او این سخنان را از آن خطبه شنیده است: «یا ایها الناس إنی قد تَرکت فیکُم ما إن أخذتُم به لَن تَضلِّوا، کتاب الله و عِترتی أهلَ بیتی»؛ ای مردم، من در میان شما دو یادگار گران‌سنگ برجای می‌گذارم که اگر به آن چنگ زنید، هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خدا و عترتم اهل‌بیتم. حدیث ثقلین در ضمن خطبة غدیر نیز تکرار شده است. 


برخی دیگر از روایاتِ جانشینی، یعنی سومین دسته، عدد امامان را مشخص کرده‌اند که از زمرة آنان می‌توان به حدیث اوصیای دوازده‌گانه اشاره کرد: «یَکون بَعدی إثنی عَشَر أمیراً کُلُّهُم مِن قُریش» پس از من دوازده امیر خواهند آمد که همگی قریشی‌اند و در روایات مربوط به مهدویت نیز بیان شده‌اند.


چهارمین دسته از روایات جانشینی، علاوه بر ذکر عدد، اسم و نسب و یا اسم و نسب و لقب امامان دوازده‌گانه را نیز آورده‌اند.


پنجمین دسته نیز به معرفی مهدی موعود می‌پردازند، از آن جهت که به وضوح معنای قریشی بودن پیشوایان دوازده‌گانه و حاکمان را تبیین کرده‌اند و به لحاظ اعتبار مورد تایید همة امت حتی سلفی‌های وهابی است به عبارت دیگر اجماع میان همه علمای شیعه و سنی است که به فرموده پیامبر امام مهدی در آخر الزمان ظهور خواهند کرد، و یقیناً سبط رسول الله و از فرزندان فاطمه هستند.


ششمین دسته از روایات نیز که به لحاظ دامنة زمانی‌، سراسر دوران بعثت را شامل می‌شوند، بر اثبات خلافت بلافصل علی بن ابیطالب تاکید دارند، نمونه‌ای از آن را می‌توان در حدیث وزارت یا حدیث یوم‌الدار مشاهده کرد که پیامبر اکرم (ص) از علی بن ابیطالب، با عنوان «برادر، وصی و وزیر و وارث و خلیفه و امام» و نظایر آن یادکرده‌اند: «هذا علی اخی و وصیی و وزیری و وارثی و خلیفتی إمامکم ...» حدیث غدیر خم در این دسته قرار می‌گیرد و اگر خوب توجه شود ارتباطی ناگسستنی میان این روایات به چشم می‌خورد. البته پیامبر اکرم مجموعه وصایایی عمومی نیز دارد که در اینجا مجال ورود به آن نیست.


«خبرگزاری دانشجو»- موسی(ع) برای معرفی هارون به عنوان جانشین خود از ابتدا وی را به عنوان یاور، همدست و جانشین خود معرفی کردند؛ آیا رسول الله همانند موسی(ع) نیز دست به چنین اقدامی زدند؟


صداقت ثمرحسینی: همین طور است، در سیاق ششمین دسته از روایاتی که عرض شد، رسول خدا (ص) وصیت خود را با وصایای دیگر پیامبران الهی مقایسه کرده‌اند؛ چنانکه در بسیاری از روایات وصیت، علی بن ابی‌طالب با اوصیای پیامبران دیگر به ویژه هارون برادر و وصی موسی (ع) خصوصاً در ذیل غزوه تبوک مقایسه شده است.


«خبرگزاری دانشجو»- آیا شیعه و سنی بر متن خطابه غدیر توافق دارند؟ از چه طریق می توان دانست که کدام خطابه روایت شده قابل استناد و صحیح است؟


صداقت ثمرحسینی: حدیث غدیر بی‌تردید معتبرترین حدیث در جهان اسلام است. اعتبار خطبة غدیر که متضمن حدیث ثقلین نیز هست، موجب شده است تا جریان اصلی اختلاف میان اهل سنت و شیعه در این زمینه متوجه مباحث ادبی به ویژه معنای مولی (از ریشه ولی) در عبارت معروف «مَنْ‏ کُنْتُ‏ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏» باشد که در این عبارت خاص هیچ اختلاف‌نظری نیست، هرچند در برخی از دیگر عبارات آن اختلافاتی موجود است.


در این عبارت، مسئله آن است که آیا ولایت به معنای دوستی است و یا امامت و سرپرستی؟ در پاسخ علامه امینی مدخل هر مجلد از کتاب عظیم «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب» را به تفکیک هر قرن، از شعر شاعران بزرگ جهان اسلام شروع کرد تا نشان دهد که برجسته‌ترین شاعران و ادبای عرب که فهم آنان در زبان و ادبیات عربی «حُجت» است، لفظ مولی در حدیث غدیر را به معنای امامت و سرپرستی امیرالمؤمنین دانسته‌اند.


وقتی بسامد آماری مضمونی در اشعار بزرگان ادبیات یک دورۀ تاریخی بالا رود، دیگر بیان آن مضمون یک اتفاق و در ردیف امور تصادفی نیست. این اشعار فهم عرب از مفهوم ولایت در حدیث غدیر را نشان می‌دهند که اولین آن‌ها همچون اشعار حسان بن ثابت که روایتی تصویری از واقعه را در قالب نظم نشان می‌دهد، بسیار معرووف است. حسان شعر خود را بلافاصله پس از خطبه رسول‌الله و با اذن ایشان خواند. بیت اول آن چنین است:
ینادیهم یوم الغدیر نبیهم           بخمٍ واسْمعْ بالرسولِ منادیاً


این وصایا دائماً در طول حیات شریف پیامبر اکرم (ص) تکرار شده‌اند و این تکرار همانند تکرار آیات قرآنی، هدفمند و به جهت بیان نکته‌ای بوده است. چنانکه می‌توان آن را انذار بعد از انذار و بشارت بعد از بشارت دانست تا انسان‌ها پیش از آنکه اندک فرصت زندگانی در دنیای فانی را از دست بدهند، از خواب غفلت بیدار شوند. در اینجا نکته‌ای مهم دیده می‌شود و آن اینکه اگر در جایی رسول خدا (ص) دربارۀ همسران خویش و یا دربارۀ نماز و سایر موارد وصیتی داشته است، دلیل بر آن نیست که در طول دوران رسالتشان وصیتی دیگر نداشته‌اند. حکمت رسول‌الله اقتضا کرد تا روایات وصیت را در مکان‌ها و مناسبت‌های زمانی مناسب بارها و بارها بیان کند.


ابن‌خلدون مدعی است که آنچه در صحیح وارد شده است آنکه پیامبر دوات و کاغذ خواست تا وصیتی بگوید و عمر او را از این کار منع کرد. ابن‌خلدون این را دلیل واضحی مبنی بر نبود وصیتی از جانب پیامبر اکرم می‌داند. اگرچه ابن‌خلدون با این انکار، تلویحاً بیان کرده است که موضوع آن نوشته چه بوده است. واقدی از جابر بن عبدالله انصارى نقل می‌کند که «پیامبر (ص) در بیمارى رحلت خویش فرمود نامه‏اى بیاورند تا از براى امت نوشته شود که نه هرگز کسى را گمراه کنند و نه گمراه شوند» ولى در اثر منع عمر بن خطاب و کشمکش در محضر رسول خدا، چنین نشد.


«خبرگزاری دانشجو»- آیا ائمه بعدی بر متن خطبه غدیر اشاره ای کردند؟


صداقت ثمرحسینی: بله این موضوع در کتاب‌های روایی شیعه به‌تفصیل آمده است در آثار نویسندگانی چون سلیم بن قیس هلالی و کلینی و ابن‌بابویه و مجلسی دیگران از طرق مختلف نقل شده است که بررسی آنها مانند روایاتی که از حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام رسیده است، مجال دیگری را می‌طلبد.

مصاحبه دکتر کامیار صداقت ثمرحسینی با خبرگزاری نسیم در خصوص واقعه غدیر خم

 

ادامه نوشته